دونفر از لافوك ها باهم دیگر صحبت ميكردند . اولی گفت : پدریمه یک ساعت قدیمی داره . ایقدر اصل اس كه عین یکماه پيش ده دریا افتیده بود مگر دیروز وختی از دريا کشیدیم تا حالی خراب نشده بود و هنوزهم خوب كار ميكنه . دومی گفت : پدریمه ایقدر آدم قوی اس كه دیروز باد از یکماه وختی از زیر دريا برآمد هنوزهم شکر زنده و سلامت اس . اولی پرسید : پدریت ده ای یکماه ده دريا چی ميكد ؟ دومی جواب داد : ساعت پدر توره كوك ميكد !
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
مردم افغانستان به ویژه جوانان در انتخابات ۲۰۱۴ شرکت می کنند زیرا این انتخابات تغییر مشروع را در کشور به رقم خواهد زد؟
افغانستان
آمار سایت
من یک افغانی ام
من یک افغانی ام
وطنم در پی جنگ
مردمم سر گردان
دل من پر درد است
قلمم سر گردان
دل من غمگین است
با دلم می جنگم
غصه ها لبریزند
عشق من جاویدان
بر لب من خنده
خنده ام از درد است
درد هایم پنهان
باز هم می خندم
آری
من یک افغانی ام
روز ها در پی نان
در پی کار حلال
خسته از کشتن و مرگ
در پی آرامش
حرف گقتن بسیار
تلخ و شیرین بسیار
دل من خسته است
راه رفتن بسیار . . .
آری من یک افغانیم
وطنم در پی جنگ
مردمم سر گردان
دل من پر درد است
قلمم سر گردان
دل من غمگین است
با دلم می جنگم
غصه ها لبریزند
عشق من جاویدان
بر لب من خنده
خنده ام از درد است
درد هایم پنهان
باز هم می خندم
آری
من یک افغانی ام
روز ها در پی نان
در پی کار حلال
خسته از کشتن و مرگ
در پی آرامش
حرف گقتن بسیار
تلخ و شیرین بسیار
دل من خسته است
راه رفتن بسیار . . .
آری من یک افغانیم