جملات طنز و خنده دار شهریور ۹۱ – سری پنجم
قدم های بزرگ در زندگی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خشتک ادم را پاره میکند
(خیاط دکتر شریعتی)
.
.
.
همینطور که یه ماه در سال نمی‌ذارن کسی چیزی بخوره که فقیرا رو درک کنیم
یه ماه هم بیان همینجوری بهمون پول بدن صفا کنیم ببینم پولدارا چی می‌کشن !
.
.
.
معلمه سر کلاس می گوزه برای اینکه ضایع نشه میپرسه ساعت چنده ؟ یکی از شاگردا میگه :شما واسه ساعت چند کوک کرده بودین؟
.
.
.
گوگِل جان!
ای دانایِ توانا بذار حداقل ۲ تا حرف تایپ کنم بعد حدس بزن!!!
آبرو حیثیتم رفت جلو مامانم
=)))))
.
.
.
یه دوس دخترم نداریم که خودشو همش درگیرمون کنه !!!
ما هم بگیم دختر برو به زندگیت برس !!
اونم بگه : لامصب ، زندگی من تویی !!!
.
.
.
تو اتاق نشستم،مهمونا هم بیرونن، میدونن که من اینجام و نرفتم سلام بدم. بلند می پرسن آقا حسین نیست ؟ کم مونده خودم بگم نه آقا نیس، بکش بیرون
.
.
.
بچه بودم وقتی اسفناج میخوردم حس میکردم زورم بیشتر شده
میرفتم تو کوچه، دعوا
کتک میخورم
برمیگشتم به ملوان زبل فحش میدادم
.
.
.
بچه عمه م ۵ سالش بیشتر نیست .. بهش میگم چطوری تو ؟
برگشته میگه حال من خوبه اما تو باور نکن!!!!!!
من:ا
عمه م::|
سهراب سپهری:ا
خسرو شکیبایی:ا
انجمن شعر نو و کهنه:ا
سازمان حمایت از کودکان:|
.
.
.
چه لحظه باشکوهی بود اون لحظه..!
وقتی معلم میبردمون پا ی تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد..!
.
.
.
از تفریحات روزانم اینه که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو اتوبوس یا مترو یهو از جام بلند میشم،ملت که هجوم میارن به سمت صندلی خالی،از جیبم موبایلم رو درمیارم, دوباره میشینم
.
.
.
ترسم از اینه پسرایی که شلوار قرمز و صورتی میپوشن،کم کم رو بیارن به جوراب شلواری!
من :|
چه خاکی تو سرمون کنیم اونوقت؟با جوراب شلواری جلو آمریکا و اسراییل وامیستن یحتمل
.
.
.
بچه های یه تست هوش پیدا کردم عمرا بتونی جواب بدی :…
))
پدر ماری، پنج تا دختر داره :
۱- Nana
2- Nene
3- Nini
۴- Nono
5- اسم پنجمی چیه؟
.
.
.
دیشب رفتم یک بسته هوا گرفتم نامردا دو سه تا چیپس توش ریخته بودن خیلی ناراحت شدم
.
.
.
پایان امتحانات… فرصت خوبیست برای استراحت عمه خانوم! و اما وقتی نمرات و معدل ها وارد سایت میشوند، بازی از سر گرفته خواهد شد…
.
.
.
اغا دیشب خونه مون پر مهمون بود سر سفره نشسته بودیم که گوشیم زنگ خورد رفتم تو اتاق تا جواب تل رو بدم وقتی که امدم بیرون از اتاق دیدم همه دارن من و نگاه می کن مامانم ازم پرسید کی بود آنیکو تا خواستم جوابش و بدم خواهر زاده ام گفت : معلومه دوس دخدرش بود حتما بازم می خواست واسش کارت شارژ بفرسته اخه مامان بزرگ دلخوش کردی که پسر بزرگ کردی اینم شد پسر
مامان :|
بابام :(
خواهرم :|
ایرانس حامی ورزش اول کشور ^_^
*۱۴۴* :|
من :|
ای تو روحت ابجی با این بچه بزرگ کردنت :((((((((((((((
.
.
.
تازگی ها هم یه تبلیغ دیدم که اصلا نمیتونم هضمش کنم.
باباهه میاد تو خونه میگه دخترم امسال دوست داری مسافرت کجا بریم؟
دختره میگه بابایی من از مسافرت میترسم.
باباهه میگه واسه چی عزیزم؟
دختر : آخه خیلی ها تو مسافرت کشته میشن
… بابا :غصه نخور دخترم بابا فکر اونجاشم کرده
بعد پرده رو کنار میزنه یه پراید پارکه.
دختره :هورااااااااااا ااا
بعدشم میگه سایپا مطمئن :|
.
.
.
با رفیقام رفتیم رستوران میخوان حساب کنن!!
یکی زیپ کیفش وا نمیشه!
یکی داره دنباله کیفش میگرده!
یکی دکمش گیر کرده!
یکی دستش تو جیبش تو همین لحظه جا نمیشه!!
اون یکی گوشیش زنگ میخوره!
اون یکی کیفش تو ماشین جا مونده!
منم که عرعر…
:|
.
.
.دیرو به دافیم اس دادم که خونمون خالیه،پاشو بیا
ی ساعت گذشت جواب نداد
تازه یادم اومد که داف ندارم
هیچی دیگه اس دادم گفتم نیاد خخخخخخ
.
.
.
نروزا آدم جرات نمیکنه با کسی درد دل کنه! یارو تا ثابت نکنه ازت بدبختتره ولت نمیکنه!!!!
والله بقرعان!!!!:))))
.
.
.
به پسر فامیلمون میگم ورزش هم میکنی ؟؟؟
با جدیت تمام میگه بله، پلی استیشن !!!
یعنی الان وضعیت وخیمه هااا
.
.
.
دخترعمم ۸ سالشه استتوس زده:کسی فرکانس جدید نشنال جئوگرافیک نداره؟
من تا ۱۵سالگی جلو پنکه صدای اورانگوتان درمیاوردم اطرافیانم تشویقم میکردن :|
.
.
.
یادمه بچه که بودم بِهِم یاد داده بودن به “شــاش دارم” بگم ” میخوام بخونم” …!
یه شب عموم اومد خونمون پیش منم خوابید ، نصف شب پاشدم گیر دادم که میخوام بخونم !!
اونم گفت : آروم بخون تو گوشم :| !
بقیشم دیگه بی زحمت خودتون حدس بزنید ! :|
.
.
.
رفتم پیش دکتر روانشناس میگه به مشکلات بخند!
منم تصمیم گرفتم حرف دکترم رو گوش کنم!
ببینین:
.
… .
.
.
.
مرغ کیلوئی شش هزار تومن! (هههههههههه)
نان ۱۵۰ تومن! ( هههههه!)
برنج کیسه ای سی هزار تومن! ( ای خدا مردم از خنده ههههههه!)
روغن دولیتری ده هزار تومن( ههههه آی دلم !)
قند کیلویی دوهزار و پونصد! (به من چه آخه من که چایی خور نیستم هههههه!)
کره و پنیر و شیر و ماستو…..( ای خدا اینا هم هههههه!)
منو این همه خوشبختی محاله محاله محاله!!!!!!!
.
.
.
دیگه داشت چشام سیاهی میرفت با خودم گفتم:
ببین دختر تو میتونی
آخه تاکی؟
آخه چقد گرسنگی؟ چقد بدبختی و گشادی
پاشو تو میتونی آورین آهااااان
رفتم ته یخچال یه قابلمه برنج فسیل شده بود با اجازتون گرم کردم نشستم دارم میخورم. دی
اینم نهار من
:|
.
.
.
دختر خالم ۳۰ کیلو آرایش کرده برگشته میگه ببین چه جیگری شدم!!
برگشتم گفتم برو بشور صورتتو حداقل ببینمت!!!
منو میگی :|:))))
دختر خالم :|
.
.
.
چوسی جدید بچه های تهران : درگیر اجلاسم!!!
.
.
.
لذت بخش ترین تفریح بی خطری که تو زندگیم داشتم این بود که زنگه خونه خودمونو بزنم و در برم بعد بابام بیاد بیرون به خودش فحش بده!
.
.
.
مامان بزرگم زنگ زده بود واسه داداشم که سربازیه ، شماره رو گرفته بود، هی میگفت :
ننه صدای نوارتو کم کن بفهمم چی میگی ،
ننه گوشام سنگینه ،
ننه صدات واضح نمیاد ،
صدای نوارتو کم کن !!
کنجکاو شدم ببینم چه خبره ،گوشی رو ازش گرفتم دیدم یه ساعته داره با پیشواز ایرانسل حرف میزنه ! :D
.
.
.
بابا و مامانم با هم قهر بودن، بردمشون سینما تا به این بهونه آشتی‌شون بدم. توی کافی شاپ سینما نشستیم همونجا آشتی کردن. حالا میگم پا شین بریم فیلم ببینیم. سر اینکه کدوم سالن بریم و چه فیلمی ببینیم با هم دعواشون شد، برگشتیم خونه :|
.
.
.
کافیه بنا بزاری یکی رو نبینی و باهاش رو به رو نشی، تو یه کوچه خلوت تو کلکته هندوستان داری بستنی می خوری، از رو به روت درمیاد
.
.
.
به دوستم میگم :
خواب دیدم یه پام این دنیاس, یه پام اون دنیا
تعبیرش چیه ؟
دوستم میگه: تعبیرو ولش کن
همین که پاره نشدی خیلی خواب خوبیه
:|
.
.
.
اونروزی یکی از بچه محلهای قدیمیمونو دیدم گفتم: حالت چطوره؟ گفت: چه حالی! گفتم: چرا؟ گفت: نامزدم بعد از ۴سال ولم کرد رفت! گفتم: ای بابا اشکالی نداره ما هم اونروزی یه شیشه سیر ترشی ۴ساله داشتیم از دست مامانم افتاد زمین شیکست!!! یعنی حال عجیبی بهش دست داد وقتی عشقشو با سیر ترشی مقایسه کردم
.
.
.
بعضیا هستن خدا خدا میکنن تکنولوژیه بعدی ای که اختراع میشه این امکانو فراهم کنه که بتونن برن تو مانیتور یه کله بزنن تو صورت اونی که اعصابشونو خورد میکنه !!! از بس که اینا اعصابشون داغوووووووووووونه !!!:دی
.
.
.
دوستم شیش واحد تابستون درس گرفت.کلاساشو رفت.موقع امتحان گفت حوصله ندارم بیام،شیس واحد حذف کرد.
من:’(
رییس دانشگاه =-O
دوستم;-)
انجمن حمایت از حیوانات وحشی:-*
والاه…
.
.
.
پوست موز هم نشدیم یکی بیاد رومون،بعد سر بخوره.با مغز بره تو آسفالت بهش بخندیم.والاه.
.
.
.
دوستام همش عادت داشت یا دستش رو موهاش بود.یا بین ابروهاشو میمالید که ببینه خالیه یا نه.
حالا رفته دماغشم عمل کرده،دستش کلا رو لوپاشه که وا نره دماغش.
بچم دیگه الان بد با خودش درگیره،نمیدونه چیکار
والاه…
.
.
.
پسرخالم اومده میگه نود ۳۲ گرفتم،نصب کردم،ولی هرچی پسورد و ورد نیزش(=word news ! ! !) را میزنم کار نمیکنه !
من:|
مایکل جکسون:X
آنخل دی ماریا و هیگواین:|
مگسی که تو دماغ نمرود گیر کرد:|
(ربط سه مورد آخر به موضوع کاملا مفهومیه،خواهشا سول نفرمایید)
عکسهای جالب از زنان افغانستان 
