loading...
کابل.تی کا
afg بازدید : 894 جمعه 12 آبان 1391 نظرات (0)
خوشحال خان ختک

خوشحال‌خان خَتَّک (به پشتو: خوشحال خان خټک) (۱۰۲۲ - ۱۱۰۰ قمری؛ ۱۶۱۳ - ۱۶۸۹ میلادی) معروفترین شاعر در دوران آغازین ادبیات پشتو است.[۱] وی به دو زبان پشتو و فارسی شعر می‌گفت.

برخی از سخنوران پیرو سبک خوشحال، و شامل‌شده در مکتب ادبی وی، عبارتند از: اشرف خان هجری، سکندرخان ختک، صدرخان ختک، و عبدالقادر خان ختک.

خوشحال خان در شعرهای خود پشتوها را به خاطر چنددستگی سرزنش زیادی کرده‌است.[۲] خوشحال خان در سدهٔ ۱۷ میلادی و در زمان امپراتوری گورکانی هند در کوهپایه‌های هندوکش در استان مرزی شمال غربی پاکستان امروزی زندگی می‌کرد. او در منطقه نوشهره به دنیا آمد.

پیشینه تاریخی:

خوش‌حال خان بیک فرزند در شهبازخان ختک در سال ۱۰۲۲ هجری به دنیا آمد. خوش‌حال خان یک جنگجو و رئیس ایل ختک نیز بود. روستای خوشحال­ بیگ «اکوره ختک» نام دارد و ختک‌ها در این روستا ساکنند. خوشحال­‌خان چندین سال در هند در قلعهٔ «رنتنهبور» زندانی بود و افراد ایل ختک موفق شدند او را از این زندان فراری بدهند و تا زمانی که به روستا خود نرسیدند اورنگ‌زیب از این گریز آگاه نشده‌بود. خوش‌حال‌خان پس از آن با تیموریان نبرد کرد، و با شاه اورنگ‌زیب تا زمان مرگ دشمن بود و درین گیرودار در سال ۱۱۰۰ هجری در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

گفته می‌شود که خوش‌حال‌خان کتاب «هدایه» در فقه را به پشتو ترجمه کرد، و کتاب‌های بسیار دیگری نیز نوشت.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
کابل تی کا برای هر افغان خبری آموزشی سرگرمی تفریحی دوستی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مردم افغانستان به ویژه جوانان در انتخابات ۲۰۱۴ شرکت می کنند زیرا این انتخابات تغییر مشروع را در کشور به رقم خواهد زد؟
    ارتباط با ما

    http://prance217.rozup.ir/Documents/1.png

    http://prance217.rozup.ir/Documents/2.png


    شما نیز نویسنده سایت ما باشید

    افغانستان





    آمار سایت
  • کل مطالب : 1271
  • کل نظرات : 91
  • افراد آنلاین : 65
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 120
  • آی پی دیروز : 118
  • بازدید امروز : 154
  • باردید دیروز : 358
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,473
  • بازدید ماه : 2,473
  • بازدید سال : 87,372
  • بازدید کلی : 940,658
  • من یک افغانی ام
    من یک افغانی ام
    وطنم در پی جنگ
    مردمم سر گردان
    دل من پر درد است
    قلمم سر گردان
    دل من غمگین است
    با دلم می جنگم
    غصه ها لبریزند
    عشق من جاویدان
    بر لب من خنده
    خنده ام از درد است
    درد هایم پنهان
    باز هم می خندم

    آری

    من یک افغانی ام
    روز ها در پی نان
    در پی کار حلال
    خسته از کشتن و مرگ
    در پی آرامش
    حرف گقتن بسیار
    تلخ و شیرین بسیار
    دل من خسته است
    راه رفتن بسیار . . .

    آری من یک افغانیم