loading...
کابل.تی کا
afg بازدید : 316 دوشنبه 01 آبان 1391 نظرات (0)

این جملات زیبا و جملات عاشقانه تقدیم به همه خوانندگان این جملات زیبا و سایت فان سرا،امیدوارم از جمله های زیبا و جمله های عاشقانه ای که برای شما قرار داده شده لذت ببرید.

FunSara.Com | فان سرا دات کام

کبری،تصمیـم نمی گیرد!
دهقان،فداکاری نمی کند!
پسر ِ شجـاع،ترسو شده است!
لوک،بــدشانسی می آورد!
پلنگ ِ صورتی،زرد شده است!
میتـی کومان،استعفـا داده است!
پروفسور بــالتازار، جعلی مدرک گرفته است!
ای کیــو ســان،مـُـدل ِ مو عوض می کند!
دو قلـــوها،دست ِ هــم را نمـــی گیــرند!
رابین هـود،بــا دزد ها رفیق شده است!
پینوکیـو،به فکر ِ جرّاحی ِِ بینی است!
یـوگی،دوستـانش را مـی فروشـد!
پـت و مـت،پُست وزارت گرفته اند!
دخترک ِکبریت فروش، رفته دوبی !
ولی... ولی چوپـان ِ دروغگو،هنوز دروغ می گوید !


------------------------------------------------------------------------

اختلاف یعنی
دختری چوب ِ / کبریت های نفروخته اش را می خورد
مردی خورشید را می خرد تا سیگارش را روشن کند
اختلاف یعنی
مردی برای اجاره خانه / کلیه اش را می فروشد
زنی برای زیبایی / کلیه بدنش را عمل می کند
دنیای عجیبی شده
یکی پول هایش را پارو می کند
یکی اشک هایش را.....
---------------------------------------------------------------------
آهای فلانی
قهوه ات را که سر کشیدی
برای فالش سر چهار راه بیا
این جا کودک هایی هستند
که تقدیرشان را خیلی وقت است فروخته اند.

----------------------------------------------------------------------

هیچ چیزی را نمی توان به کسی یاد داد، ولی می توان به او کمک کرد تا پاسخ ها را از درون خود بیابد....

گذشت زمان بر آنها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آنها که می هراسند بسیار تند، بر آنها که به سر خوشی می گذرانند بسیار کوتاه است. اما بر...

با زمان قرار زندگی مسالمت آمیز گذاشته ام که نه او مرتبا مرا دنبال کند و نه من از او فرار کنم، سرانجام که به هم خواهیم رسید....

هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان....

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید میماند، ولی قلبش سیاه میشود....

هر چه همی لرزی می دان که همان ارزی   زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد....

کار کنید تا همه غصه ها و پریشانیهای خود را فراموش کنید....

برای تربیت اراده بهترین زمان ایام جوانی است....

وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر می آوردم، حالا می خواست اتفاق افتاده باشد یا نه!...

هیچوقت نمی توانید با مشت گره کرده دست کسی را به گرمی بفشارید....

اگر می دانستند تا کنون چند بار حرفهای دیگران را بد فهمیده اند، هیچکس در جمع اینهمه پر حرفی نمی کرد....

شکوه دنیوی همچون دایره ای است بر سطح آب که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می شود....

عشق عینک سبزی است که با آن انسان کاه را یونجه می بیند....

اگر آدم خوبی با تو بدی کرد،چنان وانمود کن که نفهمیده ای. او توجه خواهد کرد و مدت زیادی مدیون تو خواهد بود....

دیوانگی بشر آنچنان ضروری است که دیوانه نبودن خود شکل دیگری از دیوانگی است....

پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنستکه بعداز هر زمین خوردنی برخیزی....

در جهان تنها دو گروه از مردم هستند که هرگز تغییر نمی یابند؛ برترین خردمندان و پست ترین بی خردان....

انسان برای پیروزی آفریده شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکست داد....

هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته ام بیاموزم....

بزرگترین درس زندگی اینست که گاهی احمق ها هم درست می گویند....

بالاتر از همه چیز این است که با خودمان صادق باشیم....

از خودت تعریف کن و نه بدگویی. اگر از خودت تعریف کنی قبول نمی کنند و اگر بدگویی کنی بیش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت....

وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد....

فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت....

دکارتدر بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده زیرا همه فکر می کنند به اندازه کافی عاقلند....

تولستویبدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند»....

مرد ارزشها - آلبرت انیشتینبه جای این که سعی کنید مرد موفقیت باشید، سعی کنید مرد ارزشها باشید....

سعدیآنکه هفت اقلیم عالم را نهادهر کسی را آنچه لایق بود داد...

امانوئل کانتچنان باش که بتوانی به هر کس بگویی: «مثل من باش»....

کانت میگویدبزرگ ترین جستجوی بشر راهی برای انسان شدن است و بس...

ناپلئونآن کس که از اول می داند کجا می رود خیلی دور نخواهد رفت....

یواشکی دوستم داشته باش، آدمایِ دنیای من، چشمِ دیدنِ…..عشق رو ندارند…

 حسین بیشتر از آب، تشنه ی لبیک بود. افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبى نمایاندند.
..

 گاهی باید بی رحم بود… نه با دوست… نه با دشمن… بلکه با خودت… و چه بزرگت می کند آن سیلی که خودت می خوابانی بر صورتت…

 در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش که وقتی او را به هوا می اندازی، می خندد! چون ایمان دارد تو او را خواهی گرفت…

الفبای عاشورا: بابا! آب…

 برگرد…! خاطره هاتو جا گذاشتی… نمی خوام یه عمر به این امید بمونم که برای بردنش یه روز بر می گردی…

 زخمی که بر دلم نشاندی خیال خوب شدن ندارد… دیشب باز خونابه هایش را بالا آوردم…! لعنتی… کاش به همراهش خاطراتت را بالا می آوردم… آن وقت شاید خلاصی محض از آن من بود…!

 فلسفه الاکلنگ اثبات بزرگی کسی است که فرو می نشیند تا دیگری پرواز را تجربه کند…

اون یدونه یوسفی هم که برگشت به کنعانش استثنا بود! تو غمتو بخور…

 پر از توام… به تهیدستى ام نگاه نکن… نگو که هیچ ندارى… بین من تو را دارم…

 نمی خواهم برگردی این را به همه گفته ام! حتی به تو… به خودم…! اما نمی دانم چرا هنوز برای آمدنت فال می گیرم…؟!

 عرضه که زیاد میشه قیمت پایین میاد… هیچ وقت خودت رو کامل عرضه نکن…

دقت کردین وقتی که برق میره همیشه یکی هست که می پرسه: برق رفت!؟ خب عزیزه من برق رفت دیگه اینم شد سوال؟

 یه سرچ توی گذشته یِ آدمای بی احساس بزنی جایِ پایِ یه آدم خائنُ می بینی…



 گلدسته ها را بالاتر نبرید!
هرقدر که بالا بروید
باز هم
دستتان به خدا نمی رسد
اما من
خدایی را می شناسم
که در حیاط خانه مان
شاه پسند می رویاند
و در مزارع
با گندم ها و پاییز
زرد می شود…
من، پیرزنی را می شناسم
که
خدا
در سجاده اش جا می شود…
هرقدر که بالا بروید
دستتان به خدا نخواهد رسید…

FunSara.Com | فان سرا دات کام


 یکی بود یکی نبود! یه عروسکی بود که دلش می خواست زار زار گریه کنه! اما اون آدما  ”خنده” رو به لباش دوخته بودن…

 اون لحظه که گفتی یکی بهتر از تو رو پیدا کردم! یاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم…!

 تو با من “بازی” می کنی من با تو “عاشقی”… و دیگران را ببین که چگونه محو تماشای این “بازی عاشقانه اند”…

 تنهایی یعنی هنوز عاشقش باشی، اما “شما” صداش کنی… چون باید قبول کنی که یه غریبه ست…

 یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد، اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد، گفتند: مگه کوری؟؟؟

 همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد، شاکی سختی های دنیا نباش، شاید تو بهترین بازیگر خدایی!

 و من هنوز عاشقم
آنقدر که می توانم هر شب بدون آن که خوابم بگیرد
از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم…

 با حس عجیبی با حال غریبی دلم تنگته
پر از عشق و عادت بدون حسادت دلم تنگته
گله بی گلایه بدون کنایه دلم تنگته
پر از فکر رنگی یه جور قشنگی دلم تنگته!

می دونی سخت ترین کار دنیا چیه؟ غریبه فرض کردن یه آشنا…!

 اگر دنیــــــا برعکس بود آدما عاشق نمی شدند، عاشقا آدم می شدند!

 اگر روزی عاشق شدی قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن! این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده است…

 باید دانست ”جاده های زندگی را خدا هموار می کند، کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست…” پس اینقدر آه و ناله چرا؟!

 فقـط چـند قـدم مانـده بـود برسـم بـه “تــو”… اگر ایـن خواب لعنتـی، دیشـب ادامـه داشـت…!

 چقدر بده که اونقدر تنها باشی که روز تولدتو فقط “بانک ملی”بهت تبریک بگه…

 تمام چیزی که باید از زندگی آموخت، تنها یــــک کلمه است: ”این نیز می گذرد “

می دونی سخت ترین کار دنیا چیه؟ غریبه فرض کردن یه آشنا…!

اگر دنیــــــا برعکس بود آدما عاشق نمی شدند، عاشقا آدم می شدند!

اگر روزی عاشق شدی قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن! این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده است…

باید دانست ”جاده های زندگی را خدا هموار می کند، کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست…” پس اینقدر آه و ناله چرا؟!

فقـط چـند قـدم مانـده بـود برسـم بـه “تــو”… اگر ایـن خواب لعنتـی، دیشـب ادامـه داشـت…!

چقدر بده که اونقدر تنها باشی که روز تولدتو فقط “بانک ملی”بهت تبریک بگه…

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت، تنها یــــک کلمه است: ”این نیز می گذرد “

نمی دانم چرا؟! نمی دانم از کی؟! همین قدر می دانم که آنقدر نسبت به اطرافم بی خیال شده ام که هیچکس را نمی بینم، هیچکس برایم مهم نیست، خودم هستم و زندگیه خودم… انگار خدا این دنیا رو فقط برای من خلق کرده تا “من” باشم و “خودش”… تنهای تنها… حال در این فکرم که نکند راهم اشتباه است! آخه مگه میشه یکی تا این حد نسبت به اطرافش بی تفاوت باشد، آری من اینم…

لعنت به اونی که واسه رفتنش گریه کردم، رفت واسه دوستاش تعریف کرد؛ خندیدن…

گاهے فقــط یکـــ تشابـه اسم، براے چنـــــد لحظــه باعث میشـــه دقیقــاً احساســـ کُنے کـه قلبتـــ داره از تـــو سینـ ه اتـــ کنــده میشــه…

روزگار عـجـیـبـی شـده… حـتـی وقــتـی می خندیم، منظــورمـان چـیـز دیـگـریـسـت!

گفتم فراموشت می کنم
گفت نمی تونی
رفت
بعد از یک مدت برگشت
گفت دیدی نمی تونی
گفتم شمــــــا ؟!

کاش دنیا یک بار هم که شده بازیش را به ما می باخت! مگر چه لذتی دارد این برد های تکراری برایش؟!

لعنتی تمام روزهایی که سرگرمیت بودم متاسفانه زندگیم بودی…!

برای هزارمین بار پرسید: تا حالا شده من دل تو رو بشکنم؟ من هم برای هزارمین بار به دروغ گفتم: نه… تا مبادا دلش بشکنه…

لعنت به بعضی خاطرات که مثل مین های عمل نکرده توی روحت کاشته شدن و با یک حرف می ترکوننت…

آخر همه نداشتن ها خدایی است که داشتنش جبران همه نداشتن هاست…

تناقض از سر و کله ات می بارد، چشمانت را ببند، بعد بگو دوستت دارم، بذار این دروغ ات، به دلِ صاب مُرده ام بچسبد، نگاهت با صداقت تمام ، دروغ هایت را فریاد می زند…

معذرت خواهی، همیشه به این معنی نیست که تو اشتباه کردی، بلکه گاهی اوقات یعنی این که: اون رابطه بیشتر از غرورت می ارزه…

می دونی قشنگترین احساس چه وقتیه؟ وقتی برمی گردی یواشکی به عشقت نگاه کنی می بینی که اونم داشته بهت نگاه می کرده…

سلام زمستون… امیدوارم همه ی روزهای برفیمون واقعاً مثل برف سفید باشه!

بلند ترین شب سال من به جای شب یلدا، شبی است که می دانم بعد این همه مدت فردایش تو را می بینم…

تو میرى و من فقط نگاهت مى کنم، تعجب نکن که چرا گریه نمى کنم، بى تو یک عمر فرصت براى گریستن دارم، اما براى دیدن تو همین یک لحظه باقیست…
تا یلدایى دیگر انتظارت را خواهم کشید…
شب یلدای من آغاز شد
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک


هی فلانی… گوش کن…! با شروع هر صبح فکر کن که تازه به دنیا اومدی… مهربون باش ودوست بدار… شاید فردائی نباشه… وشاید فردائی باشه… اما… عزیزی نباشه… تا دوستش بداری…!

یلدا زود بگذر برو… حوصله ات رو ندارم…
من هزار شب طولانــــــی تر و تنـــــــــهاتر از تو رو گذروندم و می گذرونم و صدام در نیومد…
کجا بودی ببینی…
یلدا بی خیال… بی خیال…

قدر پاهایت را بدان… من به پای تو… چه شب و روز ها که نسوختم..!

آخر پاییز شد، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها!
روی تختت امشب،
بشمار، تعداد دل هایی را که به دست آوردی…
بشمار، تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی…
بشمار، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی…
فصل زردی بود، تو چقدر سبز بودی؟!
جوجه ها را بعداً با هم می شماریم…

موضوعات مطلب :
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
کابل تی کا برای هر افغان خبری آموزشی سرگرمی تفریحی دوستی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مردم افغانستان به ویژه جوانان در انتخابات ۲۰۱۴ شرکت می کنند زیرا این انتخابات تغییر مشروع را در کشور به رقم خواهد زد؟
    ارتباط با ما

    http://prance217.rozup.ir/Documents/1.png

    http://prance217.rozup.ir/Documents/2.png


    شما نیز نویسنده سایت ما باشید

    افغانستان





    آمار سایت
  • کل مطالب : 1271
  • کل نظرات : 91
  • افراد آنلاین : 180
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 328
  • آی پی دیروز : 118
  • بازدید امروز : 654
  • باردید دیروز : 358
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,973
  • بازدید ماه : 2,973
  • بازدید سال : 87,872
  • بازدید کلی : 941,158
  • من یک افغانی ام
    من یک افغانی ام
    وطنم در پی جنگ
    مردمم سر گردان
    دل من پر درد است
    قلمم سر گردان
    دل من غمگین است
    با دلم می جنگم
    غصه ها لبریزند
    عشق من جاویدان
    بر لب من خنده
    خنده ام از درد است
    درد هایم پنهان
    باز هم می خندم

    آری

    من یک افغانی ام
    روز ها در پی نان
    در پی کار حلال
    خسته از کشتن و مرگ
    در پی آرامش
    حرف گقتن بسیار
    تلخ و شیرین بسیار
    دل من خسته است
    راه رفتن بسیار . . .

    آری من یک افغانیم