چرا ساکتی ... چرا چیزی نمیگی ... چرا چشمات و به روم بستی ...
ببین چطوریی دارم از عشق می سوزم نرو تنها، اگه بری من میمیرم،
نرو تنها اگه بری من از غم دوریت چکار کنم، نمیخوام بعد از تو من کسی
دیگه رو ببینم، من نمیخوام به جای لبت عکس تو ببوسم نمیخوام،
نمیخوام در حسرت دیدنت تو کنج خونه بپوسم، من میخوام وقتی
چشام بارونیه تو آغوش تو آروم بشم چشمات و به روم نبند نذار رنگ
چشمات یادم بره، خودت خوب میدونی که عاشقتم میخوای بری بی
من، اگه بری بگو من چطوریی با غم دوریت بجنگم، رفتنت ازکنارم برگ
مردن من همین چیزیی که هستی همه ی دنیای من نرو تنهام نذار
تو همه ی دنیای منی عشق من، عشق من تنها نذارم بی تو میمیرم .....