loading...
کابل.تی کا
afg بازدید : 293 سه شنبه 28 شهریور 1391 نظرات (0)

صحبت با فهیم دشتی نویسنده و روزنامه نگار افغان ویکی از یاران مسعود

 

فهیم دشتی خبرنگار و تحلیل گر: چهره مسعود هنوز در عقب تمایلات قومی ،زبانی و گروهی پنهان است!

(صحبت با فهیم دشتی نویسنده و روزنامه نگار افغان ویکی از یاران مسعود )

سوال: درنخست جناب دشتی اگر در قسمت قرابت خودتان با شهید احمد شاه مسعود قهرمان ملی بگوید؟

دشتی: تشکر، من قرابت دورا دور با مسعود داشتیم، زمانی که خورد بودم و یک روز به یاد دارم که با آمرصاحب مسعود با شماری از دوستان آمرصاحب یکجا نان خوردیم آن وقت ها من نمیشناختم که مسعود کی است و چه میخواهد؟ فقط نامش را شنیده بود وبرای اولین بار مسعود را دیدم، دیدن چهره امرصاحب مسعود و حالت ظاهری وی نمایانگر یک حسن خلق عالی و طبع خوبی که داشتند مرا گرویده خودش ساخت، که این برخورد تاثیراتی درمن گذاشت.

بعد ازان دوباره به کابل امدیم و جنگ شد مجاهدین بدبختانه شکست خوردند و درسالهای بعد خبر های که از رسانه ها میشندیم درمورد کار کرد های امر صاحب برایم جالب بود، خوب آن وقت تنها کسی دربین همسن و سالانم کسی بودم که امر صاحب را از نزدیک دیده بودم و با این فکر خوش بودم و این یک خوشی کودکانه بود، تا این که ده سال بعد تر زماینکه ارتش سرخ افغانستان را ترک کرد دوباره به پنجشیر رفتیم و قرار این بود درمیان مجاهین امر صاحب بمانیم ، ان زمان شاید مرصاحب مرا نمیشناخت ولی من همان کودکی بودم و همان یاد ها وخاطر ها را با خود داشتم همراه با پدرم یکجا بودم، که نزدش رفتم امرصاحب مسعود از من پرسید که چه کار میکنی ؟ گفتم مکتب میروم و درس میخوانم برایم گفت برو درس مکتب را تمام کن، دانشگاه را هم بخوان، ما افراد جنگی زیاد داریم چیزی که نیاز دارم نیرو فکری افرادی اند که نیرو فکری و با سواد باشند، میباشد.

من با تاسی ازاین نصیحت دوباره به کابل امدم، ولی قبل ازاینکه دانشگاه به پایان برسد مجاهدین به کابل امدند و قدرت را به دست گرفتند وبعد از ان من به حرفه خود به عنوان خبرنگار با مجله هفته نامه کابل آغاز بکار کردم که خود امر صاحب شهید اساس گذاری این هفته نامه (نشریه) بودند. ومن رسماآ کاری را که به امرصاحب شروع کردم با هفته نامه کابل درسال 1371 بود بعد از آن ابعاد مختلف شخصیت شان تاثیر درمن میگذاشت که اگر روی هرکدام حرف بزنیم ساعت ها را دربرمیگیرد.

دراین شکی نیست که جنگ ها در افغانستان طولانی بود ولی با جنگ داخلی موافق نیستم چرا که جنگ های که در کابل درسال های اول دهه هفتاد درافغانستان بود آن جنگ همسایگان ما درعلیه ما درداخل خاک خود ما بود که انها منافه خودشان ازطریق گروه های مختلف درافغانستان، جستجو میکردند. ازسوی دیگر نیرو های تحت فرمان امرصاحب شهید بود تلاش میکردند که از منافع افغانستان دفاع بکنند. ولی این که امرصاحب چقدر تلاش برای صلح داشتند، باید بگویم که همواره در زندگی شان تلاش داشتند تا هر مشکلی که بین جمیعت و احزاب دیگر پیش میامد، بین گروه و حتی بین طالبان، آنر را از طریق گفتگو و مذاکره حل بکند.

هرچند این تلاش شان به موفقیت نرسید، باید دلیلش را بگویم که این نکته عدم توجه طرفین درگیر را نشان میدهد تا صلح درکشور نیاید. شما هم به یاد دارین که امرصاحب تنها با یک نفر محافظ ازکابل به میدان شهر رفت تا با طالبان که به میدان شهر امده بود درمورد صلح گفتگو کند، وین جرئت را هم اکنون، هیچ فرمانده جهاد نه قبل ازآمرصاحب مسعود نکرد ونه توانست که بدون هیچ محافظ امنیتی با طالبان مذاکره کند. حتی درسال های جهاد وقتی که مخالفت های بین گروه های جمیت اسلامی و حزب اسلامی وجود میداشته. یا درولایات شمالی اسناد معتبری وجود دارد که تلاش امرصاحب این بوده که قضایای ازطریق صلح رفع شود .

وقتی طالبان قسمت زیاد افغانستان را گرفتند صدای صلح از حنجره احمدشاه بلند بود ولی برداشت این بود که چون مسعود در ضعف قرار گرفته صدای صلح بلند میکند و لی درزمانیکه به قدرت بودند ویا هم زمانیکه درتعادل با نیرو های مخالف قرا ر داشند همیشه تلاش برای امدن صلح را کرده اند. ولی بد بختانه که این رویا به حقیقت نپیوست

 

 

 

سوال: آیا پینشهاد های قبلآ طرح های شده بود که مسعود با شماری از موارد پلان ها و طرح های که توسط کشور های خارجی طرح و پیشنهاد شده بود موافق نبود؟

حداقل یکبار معاون وزارت خارجه امریکا دریک گفتگو با امرصاحب خواسته بود تا با طالبان تسلیم شود و سلاح اش، را به زمین بگذارد امرصاحب همان حرف معروف خود را گفته بود که شما تکرار آنرا درهمه جا میشنوید اگر به اندازه کلاه پکول خود جا، داشته باشم ازین مردم و ازاین خاک ، دفاع میکنم.

بعدها در سال های اخیر زندگی مسعود شهید این پیشنهاد روشن تر شده بود که برای حل قضیه افغانستان همرای مسعود صحبت های شده بود، که تلاش امرصاحب مسعود این بود که باید قضیه افغانستان را افغان ها حل بکنند{نی خارجی ها} اگر کسانی دیگری علاقمند حمایت از یک روند حل قضیای افغانستان هستند انها میتواند حمایت بدون قید و شرط بکنند.

برای آمرصاحب مسعود هیچ گونه قید وشرطی قابل قبول نبود ، یکی ازدلایل قتل مسعود هم همین بود.

سوال: شما خود یکی از شاهدان قضیه قتل بودید دلایل پشت پرده درچه بود و عوامل درچه بوده؟

 

درهفته های اول پس از شهادت مسعود دراروپا تلاش ها صورت گرفت. مثلآ در انگلیستان فرانسته و بلژیک افرادی به عنوان مظنون دراین حادثه دستیگر شدند که بعد از چند ماه آزاد شدند،. وقتی حکومت طالبان در کابل سقوط کرد دولت افغانستان یعنی بهتربگویم اداره موقت همان دولت انتقالی وقت،درآن وقت، یک کمیسیون موظف شد تا این پرونده را دنبال کند که به نتیجه نرسید.و ازسوی د گر کسانی، که باید این قضیه را دنبال میکردند تا جزئیات این قضیه معلوم شود که حقیقت پشت حادثه چه بوده مثلا خانواده و یاران مسعود که شما یاد اوری کردیدید، بد بختانه نه تنها این ها حتی، هیچکدام نه دولت و نه هم کشور های اروپایی که شهروندان شان مصون بودند این پرونده پی گیری نکردند واین موضوع را به نتیجه نرسانیدند. این پرونده پهلوی های مختلف و متعدد دارد که فکرمیکنم درحال حاضر هیچ کدام از طرفها علاقه به روشن شدن آن ندارند.

فکرم میکنم که اگر چند سال دیگر بگذرد و اسناد استخباراتی کشور های دیگر فاش شود مثلی که معمولآ کشور ها اسناد خود را آشکار میکنند، ولی ما تا زمان دست یافتن به چنین اسناد ، هیچ کدام از کسانیکه یاد کردیم نمیتوانند که دنبال این قضیه بگردند و چه عمدی ویا هم قصدی.

سوال: به عنوان خبرنگار و تحلیل گر سیاسی مبارزات مسعود را دربین مردم چگونه یافتید؟

فکرمیکنم که هنوز همان چهره امرصاحب شهید درعقب سلیقه ها و تمایالات شخصی گاهی گروهی و گاهی زبانی و غیره هنوز پنهان است. کسانیکه میدانند کارنامه های مسعود چقدر اهمیت داشته و فداکاری های مسعود که جان خود را باخت در این راه که افغانستان را از یک مرکز تروریزم، نجات بدهد. ولی هنوز هم انها به این موضوع اعتراف نمیکنند.

وما ضرورت به زمان داریم تا این سلیقه ها تا اندازی کاهش بیاید و یا هم تعدیل بیابد تا بلاخره انچه را امر صاحب شهید برای افغانستان وبرای این سرزمین و مردم انجام داده آنرا همه بپذیرند.

ولی با وجود این در ده سال گذشته اگرنظر بیندازیم با توجه به ناکامی که سیاست مداران ما در افغانستان داشتند با توجه به سهل انگاری ها و کم توجهی های که داشتند با توجه به فسادی که درآن غرق بودند و با توجه به معامله گری های که داشتند با توجه به تعصبات قومی، بسیاری از مردم حالا به این نتیجه رسیده اند که اگر ما درمیان رهبران سیاسی و یک شخصیت داشتیم که میتوانست اقوام افغانستان را یکجا بسازد و کشور را ازبدختی نجات بدهد، و مسیر رشد و انکشاف را بنایاند، وکشور را ترقی بدهد مسعود بود که حالی نیست وکاری که ما نیاز دارم، نیاز به زمان است.

شما وقتی به زندگی نامه شخصیت های بزرگ جهان نظر بیندازید این شخصیت ها در دوران حیات شان متفاوت بودند حتی بعد از مرگ شان شخصیت شان مناظع باقی مانده که بعدازدر گذشت شان حقیقت شان آشکار شده که من فکرمیکنم امرصاحب هم به چنین نتیجه برخواهیم خورد/

سوال: پیشنهادات شما بخاطر شناخت مسعود به عنوان یک الگو دربین جوانان کشور، چیست؟

فکرمیکنم که ما درتقسیم بندی سه نسل را دارم با خود، که حیات دارند ، درمورد شخصیت ها چیز ی میدانند و یا میخواهند چیزی بگویند .

اول کسانیکه ازنظر سنی معاصران ویاران مسعود شناخته میشوند ودوم وشماری هم به عنوان رقبا شناخته میشوند.

من باور دارم که به مشکل میتواند از گفتار و کردار وعملکرد آنها میتواند آمرصاحب را شخصیت امرصاحب را درک کنیم

نسل سوم هم کسانیکه درتماس مستقیم با امرصاحب نبودند و چیز های از مسعود شنیده اند این نسل سومی از عمل و کردار مسعود چیزی پی نخواهد برد. نسلی وسطی که مسئولیت دارد تا به نسل بعدی کارکرد های مسعود را منتقل کند.

آنچه را که شنیده و آنچه را که درباره شخصیت وی دیده اند.

یک تعداد بکار اغاز کرده و شماری به کار اغاز میکنند و شماری هم به کار اغاز خواهد کرد

مقداری از و فلم از زندگی خود مسعود باقی مانده که باید درست انتقال پیدا کند به نسل بعدی و هم کتاب های که دراین باره چاپ شده شما درجریان هستید که دراین اوخر کتب های زیاد چاپ شده درمورد مسعود که چاپ این کتاب ها بی غرض نیست ونوویسنده های افغان نوشته اند و حدود 50 وچند کتاب که به 7 زبان خارجی نوشته شده باید ترجمه وبرای نسلی بعدی توزیع شود منتقل شود

نسل بعدی کوشش کنند که تحقیق کنند و نتیجه تحقیق شان را به نسلی بعدی بگویند اگر خوب است واگربد مه باور دارم بدون شک که خوب است به هیچ صورت بد نیست واگر نیجه تحققت واقعی یکی ازنسل ها به این جا می انجامد که مسعود اشتباهاتی را درجریان مبارزات خود انجام داده باید چهره حقیقتی امر مسعود شناخته شود .

مامیدانیم که به عنوان آدم های باور به عقیده اسلامی داریم که انسان ها واجب الخطا هستند انسان ها اشتباه میکنند وهیچ انسانی بدون اشتباه نیست نیاز است که شخصیت مسعود با توجه به داشته های درونی اش با مشکلات با همان شکل به نسل های بعدی افغانستان باید بشناسانیم.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
کابل تی کا برای هر افغان خبری آموزشی سرگرمی تفریحی دوستی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مردم افغانستان به ویژه جوانان در انتخابات ۲۰۱۴ شرکت می کنند زیرا این انتخابات تغییر مشروع را در کشور به رقم خواهد زد؟
    ارتباط با ما

    http://prance217.rozup.ir/Documents/1.png

    http://prance217.rozup.ir/Documents/2.png


    شما نیز نویسنده سایت ما باشید

    افغانستان





    آمار سایت
  • کل مطالب : 1271
  • کل نظرات : 91
  • افراد آنلاین : 186
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 416
  • آی پی دیروز : 118
  • بازدید امروز : 1,725
  • باردید دیروز : 358
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,044
  • بازدید ماه : 4,044
  • بازدید سال : 88,943
  • بازدید کلی : 942,229
  • من یک افغانی ام
    من یک افغانی ام
    وطنم در پی جنگ
    مردمم سر گردان
    دل من پر درد است
    قلمم سر گردان
    دل من غمگین است
    با دلم می جنگم
    غصه ها لبریزند
    عشق من جاویدان
    بر لب من خنده
    خنده ام از درد است
    درد هایم پنهان
    باز هم می خندم

    آری

    من یک افغانی ام
    روز ها در پی نان
    در پی کار حلال
    خسته از کشتن و مرگ
    در پی آرامش
    حرف گقتن بسیار
    تلخ و شیرین بسیار
    دل من خسته است
    راه رفتن بسیار . . .

    آری من یک افغانیم