loading...
کابل.تی کا
afg بازدید : 286 چهارشنبه 29 شهریور 1391 نظرات (0)

ما در راه تبدیل شدن از یک جامعه ابتدایی به یک جامعه انسانی تر و متمدن تر از سایر جوامع دنیا فرسنگ ها عقبیم. اما برای برداشتنِ یک گام به جلو هرگز دیر نیست.
ممیزهِ وجهِ برتری تحت تعلقیت های گوناگون (حتی عقیدتی و دینی) از خصایص جوامع ابتدایی و غیر متمدن منجمله افغانستان است.

طایفه زُدایی یکی از نخستین ملزماتِ انسانی تر شدنِ یک جامعه ی ابتدایی مانند افغانستان می باشد که بدون عبور از این مرحله، ورود جامعه به مراحل بعدی دشوار می باشد.

در جامعه افغانستان به علت سنگواره ای بودن طوایف، عبور از مرحله طایفه زُدایی، یک مجادله پرچالش و پر تنش می طلبد که بدون رویارویی، فداکاری، تحقیر شدن و تحقیر کردن ها عبور از این مرحله محال می باشد. 

من به منظور طایفه زُدایی و خنثی سازی وجوه برتری در جامعه در نظر دارم که یک رشته گفتار های تحقیر آمیزی در مورد برخی از طوایف و گروه های به اصطلاح برتر به نوبت به نشر بسپارم تا طوایفِ به اصطلاح پست تر از آنها هم خود بخود از هم بپاشند و در هم منحل گردند.
عبورِ پر شتاب از این مرحله و ورود به مرحله انسانی تر مستلزم توجه و تلاشِ کثیر مردم و هماهنگی جمعی می باشد. در اینجا بصورت مختصر یادآور می گردم که از جمله ی مغرور ترینِ طوایف و گروه ها:

1-به خیله گوزانِ به اصطلاح کابلی نـباید روی بدهیم که با زبانِ استک نیستک و اَک و پَک شان خود را از دیگران برتر بشمارند و دیگران را به نام اطرافی پست تر.
اصلِ کابلی ها تمامی کسانی هستند که در کابل زندگی می کنند نه آنانی که در اروپا و امریکا. خیله گوزانِ به اصطلاح کابلی نـباید روی داشته باشند که از اروپا و امریکا در بین مردم ما به نام کابلی و اطرافی تلخک و شیرینک بکنند و نـباید کابل و کابلی بودن را فقط منحصر به طایفه خود بدانند. سرزمین ها زیستگاه و میزبان انسان ها و دیگر جانداران هستند. یک سرزمین و منصوب به یک سرزمین منحصر به هیچ طایفه خاصی نیست. خیله گوزانی که کابل و کابلی بودن را منحصر به طایفه خود می دانند، باید بدانند که یک روز مثل مکروب در کابل زندگی کرده اند و یک روز مثل مکروب می میرند. اما به کابل (مثل تمام سرزمین ها) همیشه مردمان جدید خواهند رفت و بیرون خواهند شد.

2-به کچه گوزانِ به اصطلاح پنجشیری نـباید روی بدهیم که نسبت به دیگران احساس شجاعت و شهامت در کله داشته باشند.
پنجشیری ها فقط کسانی هستند که در پنجشیر زندگی می کنند نه آنانی که در کابل و مناطق دیگر.
کچه گوزانِ به اصطلاح پنجشیری که در حقیقت پنجشیری نیستند، نـباید در کابل خود را پنجشیری پنجشیری و کلنگک کلنگک بکنند و نام پنجشیری های شریف، ساده، صادق و قانع را بد بکنند. این کچه گوزان که در پنجشیر زندگی نمی کنند نـباید طایفه وار و قبیله وار خود را پنجشیری بحساب بیاورند. (طایفه و قبیله یعنی گله ی ...)

3-به ابله گوزان پشتون نـباید روی بدهیم که نسبت به دیگران احساس غیرت و غرور و سیاسمتداری در کله داشته باشند.
ابله گوزان پشتون نـباید برای دیگران تعین تکلیف بکنند و نـباید هویت و زبان دیگران را تعین بکنند.
اینکه کی افغان (اوغان) هست یا نیست، یا زبان کی فارسی هست یا نیست، به خودش مربوط می شود نه به ابله گوزان پشتون. ابله اگر خود را گم کند وکیل خانه مردم کند. آنها از خود بگویند که پشتون نیستند، اوغان هستند و زبان شان پشتو نیست، اوغانی است.

4-به عقده گوزان هزاره نـباید روی بدهیم که نسبت به دیگران احساس استعداد و هشیاری بیشتر در کله داشته باشند.
عقده گوزان هزاره که با ادعای سهم 25 درصدی کابل را ...، نـباید روی داشته باشند که عقده مندانه مظلوم نمایی هم بکنند و خود را افشار افشار و عاشورا عاشورا بکنند و نـباید با وجود نری های خریی که کرده بودند و تیشه به ریشه خود زده بودند غری هم بکنند.

5-به لوده گوزان ازبک نـباید روی بدهیم که در مقابل دیگران جرأت نژادگرایی داشته باشند و خود را تورک تورک و کورک کورک بکنند و شعار اتحاد نژادی ترک تباران را سر بدهند.
لوده گوزان ازبک نـباید حرف از اتحاد نژادی ترک تباران، ترکستان و ترکستان جنوبی بزنند و نـباید تمام اقوام و نژاد های دیگر در شمال را نادیده گرفته نژادپرستی بکنند.

6-به مردان چاپلوس گوز و مرغی موش (از پیرمردان کهنه پیخ گرفته تا جوانمردکان نوبانگ) نـباید روی بدهیم که با وجود خواص مال اندوزی و موشی گری شان، احمقانه پرپر بزنند، بانگ های مردانگی و خروسی سر بدهند و مردانگی را مترادف به برتری و بزرگواری بدانند.
مردان چاپلوس گوز نـباید در خیال عصر مردانگی و مرغی گری باشند و نـباید مثل مرغ خروس احمقانه پرپر بزنند، بانگ های مردانگی سر بدهند، حرف از مرد و نامرد بزنند و قوه جنسی (مردانگی) و ... شان را به رخ مردم بکشند.

در بخش های بعدی هرکدام از این طوایف و گروه های به اصطلاح برتر را بصورت خرفهم تحقیر خواهم کرد تا احساس غرور و عشق تعلقیتِ طایفه ای و گروهی مثل مدفوع از شکم های شان دفع گردد.

یادداشت: (برای طایفه زُدایی در شناسنامه های جدید ولایتِ هرکس باید ولایتی ذکر گردد که در آن زندگی می کند نه ولایتی که پدرش یا جدش در آن زندگی می کرد.
به عنوان مثال ولایتِ تمامی کسانی که در کابل زندگی می کنند باید کابل ذکر گردد تا فرهنگ طایفه وار و قبیله وار به پایان برسد.

یونس یوسفی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
کابل تی کا برای هر افغان خبری آموزشی سرگرمی تفریحی دوستی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مردم افغانستان به ویژه جوانان در انتخابات ۲۰۱۴ شرکت می کنند زیرا این انتخابات تغییر مشروع را در کشور به رقم خواهد زد؟
    ارتباط با ما

    http://prance217.rozup.ir/Documents/1.png

    http://prance217.rozup.ir/Documents/2.png


    شما نیز نویسنده سایت ما باشید

    افغانستان





    آمار سایت
  • کل مطالب : 1271
  • کل نظرات : 91
  • افراد آنلاین : 167
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 279
  • آی پی دیروز : 118
  • بازدید امروز : 486
  • باردید دیروز : 358
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,805
  • بازدید ماه : 2,805
  • بازدید سال : 87,704
  • بازدید کلی : 940,990
  • من یک افغانی ام
    من یک افغانی ام
    وطنم در پی جنگ
    مردمم سر گردان
    دل من پر درد است
    قلمم سر گردان
    دل من غمگین است
    با دلم می جنگم
    غصه ها لبریزند
    عشق من جاویدان
    بر لب من خنده
    خنده ام از درد است
    درد هایم پنهان
    باز هم می خندم

    آری

    من یک افغانی ام
    روز ها در پی نان
    در پی کار حلال
    خسته از کشتن و مرگ
    در پی آرامش
    حرف گقتن بسیار
    تلخ و شیرین بسیار
    دل من خسته است
    راه رفتن بسیار . . .

    آری من یک افغانیم