افزایش موارد طلاق میان خانوادههای تاجیکستانی به یکی از معضلات اجتماعی در این کشور تبدیل شده است.
بیشتر زنان تاجیکی مجبور هستند تا مسوولیت نگهداری از فرزندانشان و انجام امور خانه را به تنهایی بر دوش بگیرند؛ چرا که همسرانشان برای کار به روسیه مهاجرت میکنند؛ اما معضل طلاق نیز بار سنگینی را بر دوش آنان قرار میدهد.
افزایش موارد طلاق نه تنها مشکلاتی را برای زنان این کشور بوجود میآورد، بلکه موجب میشود تا فرزندانشان نیز به دلیل دور بودن از پدر افرادی افسرده و عصبانی شوند.
در کشور تاجیکستان مردان میتوانند با تکرار کلمه «طلاق» برای سه بار چه به صورت رو در رو و چه با استفاده از تلفن از زنان خود جدا شوند. سال گذشته کمیته امور مذهبی این کشور این رسم را غیرقانونی اعلام کرد؛ اما همچنان بیشتر مردان به این شیوه به طلاق همسرانشان اقدام میکنند.
«گلهومر» ۳۳ ساله گفت: پس از اینکه همسرم من را طلاق داد مجبور شدم به همراه چهار دخترم و خانواده برادرم در یک اتاق زندگی کنیم چرا که توانایی تأمین یک خانه مستقل را نداشتم. همسرم برای کار کردن به روسیه رفته است و تمامی درآمد خود را برای خانوادهاش میفرستد. او از پشت تلفن من را طلاق داد.
گلهومر همچنین گفت: همسر بیشتر زنان این منطقه مهاجر هستند و پس از رفتن به روسیه به راحتی همسرانشان را طلاق میدهند.
آمارهای دولتی این کشور نشان میدهد که طی سال جاری نرخ طلاق ۱۴٫۳ درصد افزایش یافته است و زنان تنها از راه جمعآوری پنبه در مزارع تاجیکستان امرار معاش میکنند.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
مردم افغانستان به ویژه جوانان در انتخابات ۲۰۱۴ شرکت می کنند زیرا این انتخابات تغییر مشروع را در کشور به رقم خواهد زد؟
افغانستان
آمار سایت
من یک افغانی ام
من یک افغانی ام
وطنم در پی جنگ
مردمم سر گردان
دل من پر درد است
قلمم سر گردان
دل من غمگین است
با دلم می جنگم
غصه ها لبریزند
عشق من جاویدان
بر لب من خنده
خنده ام از درد است
درد هایم پنهان
باز هم می خندم
آری
من یک افغانی ام
روز ها در پی نان
در پی کار حلال
خسته از کشتن و مرگ
در پی آرامش
حرف گقتن بسیار
تلخ و شیرین بسیار
دل من خسته است
راه رفتن بسیار . . .
آری من یک افغانیم
وطنم در پی جنگ
مردمم سر گردان
دل من پر درد است
قلمم سر گردان
دل من غمگین است
با دلم می جنگم
غصه ها لبریزند
عشق من جاویدان
بر لب من خنده
خنده ام از درد است
درد هایم پنهان
باز هم می خندم
آری
من یک افغانی ام
روز ها در پی نان
در پی کار حلال
خسته از کشتن و مرگ
در پی آرامش
حرف گقتن بسیار
تلخ و شیرین بسیار
دل من خسته است
راه رفتن بسیار . . .
آری من یک افغانیم