loading...
کابل.تی کا
afg بازدید : 777 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

این بار آموزش تزیین هندوانه مخصوص شب یلدا به همراه عکس هایی از آنها را قرار دادیم که میتوانید از این روش ها برای تزیینات سفره و میوه های شب یلدا استفاده کنید و زیبایی خاصی به این شب به یاد ماندنی بدهید ، روش ها و عکس های تزیین هندوانه در ادامه مطلب می باشد.

عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon


برای تزیین هندوانه می توانید :

1- آن را از طول زیکزاک یا دالبر ونیم دایره ،نیم دایره ای برش داده اما نه کامل بلکه در وسط آن یک دسته ی زیکزاکی یا دالبری نگه داریدتا به شکل سبد شود وسپس هندوانه های داخل آن را گرد گرد با قاشق معمولی ویا با قاشقهای بستنی در آورده وبرای اینکه همه ی هندوانه ها را گرد گرد در بیا ورید از ابتدا که همه ی توپها را در می آورید در ظرفی دیگر ریخته وسپس همه را به سبد هند وانه ای خود وارد کنید.می توانید برای پذیرایی از چوبهای کبابی کوچک که چند عدد را در توپهای هندوانه ای فرو کرده اید و به آن شکل زیبایی هم می بخشد به جای چنگال استفاده نمایید.

عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon


2- هندوانه را از عرض وبدون دسته باز هم زیکزاکی یا دالبر برش داده واین بار در ظرفی مربع شکل برش دهید وبا چنگالهای سفید کوچکی که از فروشگاههای لوازم شیرینی می توانید تهیه کنید در این هندوانه های مربعی شکل زده و از مهمانان شب یلدایی خود پذیرایی کنید.می توانید برای زیباتر شدن هندوانه تان از ترافل که بر روی آن می پاشید استفاده نمایید.

عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon


3- پوست هندوانه را تا نیمه با یک چاقوی تیز طوری بردارید که سفیدی های زیر پوست باقی بماند وتنها پوست سبز آن جدا شود ،سپس یک گل رز را در نظر گرفته وبا برشهایی بر روی پوسته ی سفید هندوانه آن را بوسیله ی چاقوی لیزری به شکل گل در بیاورید.

عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon


4- هندوانه را ازطول نصف کرده و 5 تا 10 سانت روی آن را به شکل ترمه برش دهید که برای این کار می توانید شکل ترمه را ابتدا بر روی آن با نوک چاقو کشیده وسپس اطراف آن 5 تا 10 سا نت رویی را به آرامی خالی کنید به طوری که یک ترمه ی قرمز از هندوانه در رو وبقیه ی آن به شکل قبل با پوسته ی سبزدر زیر قرار داشته باشد.

عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon


5- هندوانه را از وسط نصف کرده و همراه با پوست آن ،برشهای نیم دایره ای هم اندازه ای درست کنید همانطور که همیشه برش می دهید با این تفاوت که همه هم اندازه ونسبتا نازک باشند ،سپس آنها را درون سینی گرد سیلور یا کریستال وبلور مانند پره های پنکه مشترک در نقطه ای در مرکز قرار دهید.

عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon


6- هندوانه را از وسط نصف وسپس باز نیمه ها را از وسط دقیق نصف کنید تا چهار قسمت بزرگ مساوی داشته باشید ،سپس آنها را با پوست از طول به شکل برش برش های هم اندازه ی مثلثی شکل در آورید وهمه را در ظرف استیل ماهی شکل مانند پولکهای ماهی پشت سر هم قرار دهید ویا در ظرفی بیضی شکل پشت هم برای پذیرایی بچینید .می توانید در کنار تزیینات دیگر هندوانه ها مقداری را برای بچه ها به این شکل آماده نمایید که بسیار راحت ودر عین حال زیباست.

عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon


7- روشهای ساده دیگر را تنها با تصویر برای شما نمایش می دهیم. امیدواریم که مورد توجه شما کاربران عزیز قرار گیرد.

عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon



عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon



عکس ها و روش های تزیین هندوانه شب یلدا Decorated watermelon

afg بازدید : 592 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

چند ماه قبل گوگل برای تمام کابران ایرانی خبر از هک شدن جیمیل شان داد که در ان اطلاعات بیش از ۳۰۰ هزار نفر هک و به سرقت رفته بود.
غول های تکنولوژی مثل گوگل ، هر روز روش های جدیدتر و بهتری به منظور امنیت کاربران خود به کار میگیرند که در این روش ها کار را برای این افراد خرابکار سخت تر و سخت تر میکند .
یکی از قابلیت هایی که گوگل معرفی کرد ، روش تایید دو مرحله ای به منظور امنیت بیشتر حساب های gmail کاربران بود . در این روش شما یک شماره تلفن همراه یا ثابت را به حساب کاربری خود در گوگل اضافه میکنید . سپس هر بار که قصد وارد شدن به حساب کاربری خود را داشته باشید گوگل یک پیام کوتاه برای شما ارسال میکند که حاوی یک کد تایید است
یعنی در روش جدید مهم نیست پسورد جیمیل شما دست دیگران بیفته یعنی شما هرگز نگران هک شدن ایمیل خود در گوگل نباشید چون اون با این روش هک نشدنی است حتی میتونید خودتان پسورد خود را در اختیار دیگرا بزارید ولی اونها هرگز نخواهند توانست وارد جی میل شما بشند
در این روش شما وقتی لاگین کردید و پسورد جی میل خود را وارد کردن یک کد تایید در همون ثانیه به موبایل شما (همراه اول و ایرانسل تست شده است) از طرق گوگل اس ام اس خواهد کرد تا اونو وارد نکنید به هیچ عنوان نمی تونید وارد میل خود شوید این کد امنیتی فقط یک بار مصرف است، به همین خاطر نیازی به حفظ آن نخواهید داشت.

جیمیل هک نشدنی شد !!!


تائید ۲مرحله ای چیست؟
در حالت عادی وقتی می خواهید وارد حساب های کاربری تحت وب شوید، نام کاربری (Username) و کلمه ی عبور (Password) را وارد می کنید.
اما در روند تائید ۲-مرحله ای (۲step verification) پس از آن که کلمه ی عبور را وارد کردید، یک کد تائید از طریق سایت به روی تلفن همراه تان ارسال می شود و آن را نیز باید در مرورگرتان وارد کنید.
بدین ترتیب تمام دسترسی ها به حساب کاربری شما منوط به وارد کردن کدی می گردد که برای تان SMS می شود یا طی تماس تلفنی، برای تان خوانده می شود. لذا چنان چه کسی بخواهد بدون اجازه ی شما وارد حساب کاربری تان شود، بایستی تلفن همراه تان را نیز در دسترس داشته باشد!

مراحل فعال سازی
1_ ابتدا وارد اکانت جیمیل خود شوید
2_ اگر در جیمیل یا هر اکانت دیگری از گروه گوگل هستید، در سمت راست نوار بالایی صفحه ی سایت، روی اسم کاربری تان کلیک کنیدو در منویی که باز می شود گزینه ی Account settings را انتخاب نمائید تا وارد بخش مدیریت حساب کاربری تان شوید . اگر اکانت جیمیل شما فارسی است روی گزینه حساب من کلیک کنید . اگر موفق نشدید اینجا کلیک کنید تا مستقیما به صفحه مربوطه بروید
3 _ در صفحه ی تنظیمات حساب کاربری و زیر بخش تنظیمات شخصی (Personal Settings) روی گزینه ی استفاده از تائید دو مرحله ای (Using 2-step verification) کلیک کنید . در صورتی که اکانت شما فارسی است روی گزینه استفاده از تایید دو مرحله ای کلیک کنید
4 _ در این مرحله یک شماره تلفن از شما خواسته می شود که شماره همراه خود را وارد کنید و بلافاصله یک کد برای شما ارسال می شود که بعد از وارد کردن این کد به مرحله بعد می روید و این قابلعیت فعال می شود

گوگل تعهد کرده است که از شماره تلفن های اعلامی تنها برای مسائل امنیتی (فعال سازی حساب کاربری) استفاده کند.
با انجام دادن این مراحل، از این پس هرگاه که خواستید در یک دوره ی جدید وارد حساب کاربری تان شوید، یک کد به شماره تلفنی که در اختیار گوگل قرار دادید، ارسال می شود، که برای ورود باید کد را در مرورگرتان وارد کنید

اگر برای مدتی تلفن دم دست تان نبود...
برای زمان هایی که تلفن تان خراب شده است یا به مسافرت می روید و تلفنی که به گوگل داده اید یک تلفن ثابت است، یا برای زمان هایی که به هر دلیلی به تلفن تان دسترسی ندارید، می توانید از طریق زیر به اکانت گوگل تان وارد شوید:
بار دیگر وارد بخش تنظیمات حساب کاربری گوگل شوید.
جلوی عنوان تائید دو مرحله ای (۲step verification) روی گزینه ی ویرایش (Edit) کلیک کنید.
در این صفحه بخشی با عنوان Printable backup codes تعبیه شده است. اگر در این بخش روی گزینه ی Show/Generate codes کلیک کنید، ۱۰ کد تائیدیه در اختیارتان قرار می گیرد تا در مواقع اضطراری بتوانید از آن ها استفاده کنید.
در همین صفحه همچنین اگر بخواهید شماره تلفن خود را تغییر دهید یا آن را حذف کنید هم می توانید جلوی بخش Backup phone number دکمه ی Edit یا Remove را بفشارید.


مراحل غیرفعال کردن تائید ۲مرحله ای
پیشنهاد من این است که سختی کار را کمی به جان بخرید اما از امنیت حساب های کاربری تان مطمئن باشید.
اما اگر همچنان می خواهید تائید دو مرحله ای ورود به حساب های کاربری گوگل را غیر فعال کنید و حریم خصوصی تان را در معرض خطر قرار دهید، لازم است تا وارد بخش تنظیمات حساب کاربری گوگل شوید و پس از آن گزینه ی Edit را در جلوی عنوان ۲step verification بفشارید.
در این صفحه چنان چه در بخش آبی رنگ، و روی گزینه ی Turn off 2-step verification کلیک کنید، این قابلیت را غیرفعال خواهید کرد.

نکته :
سوالی که ممکن است برای شما پیش آید این است که تکلیف ورود به جیمیل از طریق نرم افزار های جانبی ، همچون گوگل تالک و یا نرم افزار های برپایه موبایل چه می شود ؟
پاسخ : برای این منظور شما میتوانید به قسمت Authorized Access to your Google Account رفته و برای نرم افزار های مورد استفاده ی خود ؛ برای هرکدام یک رمز جدید ؛ ایجاد کنید ! فقط در قسمت Application-specific passwords کافیست نام دلخواه خود را برای آن نرم افزار وارد کرده و بعد از تائید ، سیستم به شما یه کد بصورت تصادفی میدهد و شما کافیست فقط یکبار آنرا بجای رمز عبور وارد قسمت Password کنید و به همین راحتی به اکانت خودتون از اون نرم افزار وارد شوید !
در ضمن با سیم کارت همراه اول و ایرانسل کار کرد و بعد از چند ثانیه کد فعال سازی که عددی ۶ رقمی هست به موبایل شما ارسال میشود.

afg بازدید : 331 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)
زمانی که افراد عاشق می شوند یکسری تغییرات در رفتار این افراد ایجاد می شود سعی می کند آدم بهتری باشد ، با دیگران رفتار خوبی داشته باشد و سعی کند دل فرد مورد علاقه ی خود را به دست آورد و غیره ، چه زمانی متوجه حضور کسی در قلب خود می شوید؟ عشق در کیمیای ذهنتان باعث چه رویدادی می شود؟ آیا عاشق شدن صرفاً طریقه ای طبیعی برای حفظ بقای نوع بشر است؟ روان پژوهان نشان داده اند در حدود 90 ثانیه تا 4 دقیقه زمان لازم است تا شما درباره عشق کسی تصمیم گیری نکنید. بقیه متن را در ادامه مطلب بخوانید.

راه هایی برای اینکه بفهمیم که عاشق Lover شده ایم


زمانی که افراد عاشق می شوند یکسری تغییرات در رفتار این افراد ایجاد می شود که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

ضربان قلب افزایش پیدا می کند
یکسری علائم فیزیولوژیک است؛ یعنی فرد زمانی که طرف مقابل را می بیند ضربان قلب اش تند تر می شود، رنگ صورتش سرخ می شود و یا فشار خونش بالا می رود؛ بطور کلی می توان گفت برانگیخته می شود. به علاوه مانند قبل تمایلی به گپ زدن با جنس مخالف نخواهد داشت. به تدریج احساس خواهد کرد که او تنها فرد مورد توجه اش در یک جمع است و کسی است که به دنبالش بوده است.

دائما به فرد مورد نظر فکر می کند
فکر فرد سراسر از یاد و اندیشه اوست؛ او آخرین چیزی است که پیش از خواب به فکر فرد می آید و اولین چیزی است که بعد از بیدار شدن به فکرش خطور می کند. اگر عاشق کسی باشید دوست دارید همه چیز را در مورد او بدانید اینکه او چیست، به چه چیزی فکر می کند و چه چیز او را می خنداند.

در غم و شادی اش شریک است
احساساتش طرف مقابل با اهمیت می شود. اگر فرد علاقه حقیقی داشته باشد زمانی که طرف مقابلش روز بدی داشته و یا به خاطر موضوعی ناراحت است او نیز غمگین و پریشان می شود.

بیشتر زمانش را با او می گذارند
حرکات فرد مقابل هنگام غذا خوردن، قدم زدن، صحبت کردن و همچنین عادت هایش در انجام کار ها شادمانی فراوانی برای فرد به دنبال خواهد داشت.همچنین فرد حاضر است از برنامه های روزانه خود بزند و به دیدن فردی که دوستش دارد برود.

تصور آینده با او
افراد زمانی که واقعا عاشق کسی می شوند در ذهنشان با فرد مورد علاقه آینده ای می سازند که این آینده فقط مربوط به آخر هفته نمی شود؛ بلکه سالیان سال ادامه خواهد یافت 
afg بازدید : 362 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

همان طور که می دانید انتخاب یک ایمیل در جیمیل به روش بسیار ساده ای امکان پذیر است. برای انجام این کار کافی است علامت چک مارک کنار عنوان ایمیل را فعال کرده سپس عملیات موردنظر خود اعم از حذف ، انتقال به آرشیو، الصاق برچسب و غیره را روی آن اعمال کنید. حالا فرض کنید قصد دارید مجموعه ای از ایمیل های پشت سرهم را انتخاب کنید و یک عملیات خاص روی آنها انجام دهید.
مطمئنا انجام این کار از روش فوق بسیار خسته کننده و تکراری است ؛ چراکه در برخی موارد مجبور می شوید 100 ایمیل پشت سرهم را انتخاب کنید و با فعال کردن چک مارک کنار عنوان هر ایمیل ، به دفعات 100 مرتبه برای هر کاربری خسته کننده است. اگر شما هم بارها به این مشکل برخورد کرده اید و به دنبال راه حلی برای رفع آن هستید، پیشنهاد می کنیم از روشی که در ادامه مطلب قرار دادیم استفاده کنید.

ترفند انتخاب پشت سر هم در جیمیل Selected Tandem in Gmail


برای این کار مراحل زیر را پیش بروید :

1 ـ ابتدا به محیط کاربری خود در سرویس جیمیل وارد شوید، سپس علامت چک مارک کنار عنوان اولین ایمیل موردنظر خود را فعال کنید.

2 ـ حالا کلید Shift را از روی صفحه کلید پایین نگه داشته و علامت چک مارک کنار عنوان آخرین ایمیل موردنظرتان را نیز فعال کنید.

3 ـ مشاهده می کنید تمام ایمیل هایی که بین اولین و آخرین ایمیل انتخابی شما قرار داشته اند به حالت انتخاب درآمده و می توانید عملیات موردنظر خود را روی آنها اعمال کنید.

afg بازدید : 280 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)
 این مطلب چند نمونه از افکار ، منطق و حرف هایی که ممکنه تا به حالا از والدین خودمون یاد گرفته باشیم و شنیده باشیم رو به صورت طنز قرار دادیم که می توانید در ادامه مطلب بخوانید.

چیزهایی که از والدینمان آموختیم ( مطلب طنز )



هر کاری جایی دارد:
اگر می خواهید همدیگه رو بکشید برید بیرون! من تازه اینجا رو تمیز کردم!

دعا:
دعا کن سر جاش باشه وگرنه...!

منطق:
به خاطر اینکه من می گم!

آینده نگری:
اگر از اون تاب بیافتی و گردنت بشکنه محاله با خودم ببرمت خرید!

رعایت آداب غذا خوردن:
موقع غذا خودن دهنت رو ببند!

توجه:
اگر بدونی پشت گوش هات چقدر چرکه!

چرخه ی زندگی:
من تورو به دنیا آوردم و اگر بخوام خودم هم شرت رو از این دنیا می کنم!

اصلاح رفتار:
تو دیگه مثل بابات رفتار نکن!

قناعت:
میلیون ها بچه کم شانس توی دنیا هستن که آرزو می کردن من مادرشون بودم!

انتظار:
وایسا برسیم خونه ....

کنایه:
گریه می کنی؟ حالا یه کاری می کنم که واقعا اشکت در بیاد!

ژنتیک:
باید به خاطر ژن بابات باشه!

اصل و نصب:
این چه وضع اتاقه؟ مگه تو طویله به دنیا اومدی؟

خرد:
وقتی به سن من برسی می فهمی!

عدالت:
یه روزی بچه داری میشی و امیدوارم بچه هات عین خودت بشن
afg بازدید : 301 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

دشگری در یک خلیج کوچک مشغول ماهیگیری بود که ناگهان قایقش واژگون شد، چاره ای جز شنا کردن تا ساحل نبود. ولی از انجا که شنیده بود سابقا در این محل تمساح ها زندگی میکرده اند از ترس لبه ی قایق را گرفت.

داستان کوتاه آموزنده تمساح Short stories informative


ناگهان پیرمردی را در ساحل دید و از او پرسید: هیچ تمساحی این اطراف هست ؟

پیرمرد پاسخ داد: هیچ تمساحی، سالهاست...

گردشگر احساس امنیت کرد و بدون شنیدن ادامه صحبت و با فراغ بال به سمت ساحل شروع به شنا کرد . در نیمه راه پیرمرد را دید که با ترس و تعجب او را نگاه میکند و برایش دعا میخواند...

پس دوباره با صدای بلند پرسید: راستی چطور از شر تمساح ها راحت شدید؟

پیرمرد فریاد زد: ما کار خاصی نکردیم، کوسه های داخل آب دخل همشون رو آوردند! 

afg بازدید : 265 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

کدام رنگ به پوست من می آید؟

هنگام خرید لباس رنگ مناسب با چهره خود را انتخاب کنید...

به جای گشتن به دنبال مدل لباس برای مناسبت‌های مختلف، به دنبال لباس‌هایی باشید که به شما می‌آیند.  سعی کنید تا جای ممکن کم‌تر از رنگ مشکی استفاده کنید.
به دنبال رنگ‌هایی باشید که شما را زیباتر نشان دهد تا بتوانید با انتخاب رنگ مناسب، سلیقه خود را نشان دهید.


برای تجربه در این زمینه از موارد زیر کمک بگیرید:

free کدام رنگ به پوست من می آید؟

۱) اگر پوست تیره‌ای دارید، رنگ‌های سفید، صورتی، آبی روشن، خاکستری روشن و خاکی بپوشید. بهترین رنگ ها برای کسانی که علاوه بر پوست تیره، رنگ موها و چشمانشان هم تیره است آن‌هاییست که با رنگ چهره آن‌ها در تضاد باشد تا روشن‌تر به نظر برسند. هرچه پوست تان تیره‌تر باشد، لباس‌های روشن‌تر بیش‌تر به شما می‌آید. از رنگ‌های مشکی، قهوه‌ای، سرمه‌ای کم‌تر استفاده کنید و رنگ‌های قرمز، فیروزه‌ای و سبز نعنایی را هم فراموش کنید.



۲) از رنگ مشکی، صورتی، زرشکی، بژ، سرمه‌ای و لاجوردی در صورتی که پوست گندمی دارید، استفاده کنید. رنگ مو و رنگ چشم این افراد از روشن تا تیره بسیار متنوع است. خوشبختانه بیش‌تر رنگ‌ها از جمله رنگ‌های خاکی به این نوع پوست می‌آیند. از رنگ‌های هم‌رنگ با پوستتان پرهیز کنید. از رنگ سبز پسته‌ای، بنفش مات و کم رنگ، قهوه‌ای تیره هم دوری کنید.



۳) اگر خیلی سفید هستید، رنگ سفید و آبی روشن را کنار بگذارید. افرادی که پوست روشن دارند معمولا موهایشان قرمز یا بلوند است. بهتر است از رنگ‌های خیلی روشن و تند که در تضاد با پوست آن‌ها است مانند رنگ بنفش، قرمز، نارنجی یا زرد خودداری کنند. 

afg بازدید : 327 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)
آیا دوست دارید 5 کیلوگرم لاغر تر نشان داده شوید بدون اینکه حتی یک کیلوگرم وزن کم کنید؟ در اینجا 5 راز در انتخاب مدل لباس مجلسی مناسب را به شما خواهیم گفت که با رعایت آنها می توانید چاقی خود را تا حد زیادی پنهان کنید.

5 رازی که شما را لاغر و قد بلند نشان می دهد


راز اول: لباسی مجلسی بپوشید که کاملا اندازه شما باشد.
یکی از ساده ترین راه های لاغر تر به نظر رسیدن ، انتخاب لباسی مجلسی است که کاملا اندازه شما باشد. در هنگام انتخاب لباس مجلسی ، سراغ لباس های تنگ و یا گشاد نروید. این مدل لباس ها شما را چاق تر نشان خواهند داد. پوشیدن لباس های تنگ علاوه بر اینکه تحرک شما را محدود و عذاب آور خواهد کرد ، چین و چروک های زشتی را در قسمت های چاق بدن شما ایجاد می کند. همیشه لباس هایی بپوشید که اندازه شما باشند.


راز دوم: لباس یقه هفت بپوشید
لباس های مجلسی و یا پیراهن هایی که یقه آنها به شکل V است و یا اصطلاحا یقه هفتی هستند ، هوشمندانه ترین انتخاب برای زنان کوتاه قد هستند. چرا که بلندتر و باریکتر به نظر خواهند رسید. لباس مجلسی های یقه هفت ، نگاهها را بیشتر به بالاتنه و گردن شما معطوف می کنند و باعث می شوند که قسمت های پایین بدن شما که معمولا چاق تر است ، از نظر ها پنهان بماند. به طور ناخودآگاه این مدل لباس های مجلسی شما را قد بلند تر نیز نشان می دهند. برای کامل تر کردن این ترکیب می توانید از لباس هایی استفاده کنید که خطوط عمودی دارند و همچنین از گردنبند برای تزئین و جلب نظر بیشتر استفاده کنید.


راز سوم: دامن های بالای زانو بپوشید
راه دیگر برای اینکه قد بلندتر به نظر برسید ، پوشیدن دامن کوتاه است. خصوصا اگر از دامن های A شکل استفاده کنید. پوشیدن این مدل لباس ها باعث می شود که نگاه ها بیشتر به پاهای شما جلب شود و به طور ناخودآگاه ، قدبلند تر به نظر خواهید رسید. البته فراموش نکنید که دامن شما نباید در حد مینی ژوپ باشد. همچنید از پوشیدن دامن هایی که تا ساق پا و یا تا مچ پا هستند ، خود داری کنید.


راز چهارم: لباس های با خطوط و طرح های عمودی بر تن کنید
اگر قدبلندتر به نظر برسید ، شما را لاغر تر خواهند دید. استفاده از طرح ها و خطوط عمودی کمک می کند که بلندتر و باریکتر دیده شوید. خطوط عمودی چشم ها را به بالا و پایین خواهند کشید و نا خود آگاه شما را کشیده تر نشان خواهند داد.


راز پنجم: کفش پاشنه بلند بپوشید
یک جفت کفش پاشنه بند ، پاهای شما را کشیده تر نشان خواهد داد. لازم نیست کفش هایی که پاشنه های خیلی بلند دارند را انتخاب کنید. حتی اگر چند سانتی متر پاشنه داشته باشد، شما را لاغر تر و قدبلند تر نشان می دند. سعی کنید پاشنه های زیر ۸ سانتی متر را انتخاب کنید تا شیک پوش تر به نظر برسید.
ترفندهای فوق در انتخاب مدل لباس مجلسی و لباس شب ، به شما کمک خواهند کرد که لاغر تر و قد بلند تر به نظر برسید. قبل از رفتن به مهمانی بعدی اگر احساس کردید زیادی چاق شده اید، قبل از انتخاب مدل لباس مجلسی خود ، این ترفند ها را بخوانید. 
afg بازدید : 391 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

آیا سرعت شبکه وای فایتان کند شده است؟ آیا گاهی اوقات نمی توانید به اینترنت دسترسی داشته باشید و دلیل آن را نمی دانید؟ اگر به طور مرتب با این مشکلات رو به رو می شوید، شاید اتصال وای فایتان مشکل داشته باشد. اما چنانچه گاه و بیگاه در ساعات مشخصی از روز دچار این مشکلات می شوید، این اتفاق نشان دهنده آن است که شخص دیگری در حال استفاده از اینترنت شماست و وقت آن رسیده تا شبکه وای فایتان را بررسی کنید.
برای نحوه شناسایی و راهکار های مقابله با سرقت اینترنت وای فای به ادامه مطلب بروید.

نحوه شناسایی سرقت از اینترنت وای فای شما Wi-Fi


اولین و ساده ترین اقدامی که می توانید انجام دهید بررسی امنیت شبکه وای فای است. هنگام نصب روتر، از شما خواسته می شود رمزی برای روتر انتخاب کنید. این رمز گذاری که در اصطلاح به آن WEP می گویند، در واقع به شما این امکان را می دهد تا با آن رمز به شبکه وای فای شخصی خود وارد شوید. اگر رمزی تعیین نکرده باشید، یک شبکه باز ساخته اید و افرادی که در آن محدوده هستند، می توانند براحتی و به صورت رایگان از اینترنت وای فای شما استفاده کنند. اگرچه اسم این کار هک کردن نمی تواند باشد، اما نوعی دزدی به شمار می رود.

تعیین رمز عبور یا کلید WEP لزوما تضمینی برای جلوگیری از استفاده افراد ناشناس از شبکه وای فای نمی شود. برای این که از ورود افراد به شبکه خود مطمئن شوید کافی است نگاهی به گزارش روزانه شبکه یا همان Log بیندازید. برای انجام این کار به منوی استارت بروید و گزینه My Network Places را برگزینید، سپس روی گزینه View Entire Network کلیک کنید. اگر تعداد دستگاه های نمایش داده شده در شبکه بیشتر از تعداد دستگاه هایی باشد که شما اجازه دسترسی به آنها را داده اید، به این معنی است که دزد اینترنتی دارید.

روش مشابه دیگری که برای مشخص کردن وضعیت فهرست کاربران وای فای شما کاربرد دارد، بررسی جدول کلاینت های DHCP روتر است. این جدول نیز تقریبا شبیه Log، دستگاه هایی را که در شبکه شما هستند نشان می دهد. اگر به تعدادشان اضافه شده باشد نشان دهنده آن است که وای فای شما دزدیده شده است.

مطمئنا هیچ کس دوست ندارد مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. همچنین هیچ کس دوست ندارد اطلاعات غیرقانونی از شبکه وای فای او رد و بدل شود. به همین دلیل شما باید خودتان وارد عمل شوید و با جلوگیری از ورود سارقان وای فای به شبکه خود، از آن محافظت کنید.


راهکارهای مقابله با سارقان دیجیتال

اگرچه انتخاب یک کلید WEP اقدامی ضروری برای هر شبکه وای فای است، با این حال حتی امکان سوءاستفاده از آن شبکه ها نیز وجود دارد. در این صورت، می توانید از یک پروتکل امنیتی مانند «دسترسی حفاظت شده وای فای» (WPA) استفاده کنید. این کانال امنیت بیشتری دارد، با وجود این ممکن است توسط سارقی سمج هک شود.

همچنین می توانید از حالت دستی (Manual) کانال DHCP استفاده کنید. به این صورت که آدرس MAC هرکدام از رایانه های خود را به صورت دستی وارد کنید. این کار باعث محدود شدن شبکه شما می شود تا فقط رایانه هایی شناسایی شوند که آدرس شان ثبت شده است.

نرم افزار مانیتورینگ اینترنت نیز گزینه مناسبی است تا کاربران را در این چند روش راهنمایی کند. همچنین برای آن دسته از کاربرانی که به به کارگیری از روش های ذکر شده علاقه مند نیستند، می تواند مفید باشد. به علاوه، این نرم افزار شما را قادر می سازد تا اتصال وای فایتان را براحتی کنترل کنید. ممکن است درون روتر وای فای شما یک نرم افزار تعبیه شده باشد که به شما در کنترل شبکه کمک کند.

در آخر، SSID رادیویی روتر خود را خاموش کنید. این کار می تواند به طور موثری شبکه شما را مخفی کند در نتیجه دیگر کسی نمی تواند شبکه وای فای شما را در جستجوهای خود پیدا کند و درصدد دزدیدن آن باشد.

afg بازدید : 364 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

کلید Space یا همان فاصله مجازی در صفحه کلید برای بسیاری از کاربران فقط نقش ایجاد یک فاصله خالی دارد؛ اما این کلید علاوه بر ایجاد فاصله خالی میان حروف و کلمات تایپ شده، کاربردهای دیگری نیز دارد که با شناخت آنها می توانید کارهای خود را سریع تر به انجام برسانید.
برای مشاهده کاربرد های مختلف و متنوع Space کیبورد به ادامه مطلب بروید.

از کلید Space keyboard و کاربرد فراوان آن چه میدانید ؟!!!


برخی از این کاربردها که در موارد بسیار زیادی مورد استفاده کاربران قرار می گیرد، عبارتند از:

فاصله برای شروع و توقف: پرکاربردترین موارد مصرف کلید فاصله مجازی پس از کاربرد در نرم افزارهای ویرایش متون، در نرم افزارهای پخش صوتی و تصویری جهت شروع و توقف عملیات پخش است. تا به حال هنگام پخش یک فیلم یا فایل صوتی، کلید فاصله مجازی را از روی صفحه کلید فشار داده اید؟ در بسیاری از نرم افزارها در ویندوز و مک، فشار این کلید موجب می شود عملیات پخش متوقف شود و در صورتی که عملیات در حالت توقف باشد فشار این کلید موجب شروع مجدد عملیات پخش خواهد شد.

نمایش سریع پوشه های فنری: یکی از قابلیت های بسیار کاربردی در سیستم عامل مک پوشه های Spring-loaded هستند که همان پوشه های فنری نام دارند. به کمک این قابلیت شما می توانید هنگام کپی یا انتقال فایل های موردنظر خود درون یک پوشه، فایل ها را انتخاب کرده سپس ماوس خود را روی پوشه موردنظر چند لحظه نگهدارید. با این عمل، پس از چند لحظه توقف شما پیش نمایشی از محتوای داخل پوشه به صورت فنری به نمایش درآمده و می توانید از صحت پوشه انتخاب شده جهت کپی یا انتقال فایل ها اطمینان حاصل کنید. همچنین با استفاده از این قابلیت می توانید ماوس را روی پوشه های داخل یک پوشه نیز حرکت داده و با نگه داشتن روی آنها نیز محتوایشان را مشاهده کنید. همان طور که گفتیم فعال شدن این قابلیت با نگهداشتن ماوس برای چندلحظه روی پوشه موردنظر امکان پذیر است؛ اما اگر می خواهید سریع تر محتوای داخل پوشه ها را مشاهده کنید، می  توانید هنگام کشیدن ماوس روی پوشه موردنظر، کلید فاصله مجازی (Space) را فشار دهید. با انجام این کار نیازی به مکث چند ثانیه ای روی پوشه ندارید و بسرعت محتوای پوشه به صورت فنری برای شما نمایش داده خواهد شد. توجه داشته باشید چنانچه این قابلیت (نمایش محتوای درون پوشه ها) از بخش Preferences در فایندر غیرفعال شده باشد، باز هم با فشار دادن کلید فاصله مجازی می توانید از آن استفاده کنید.

کلیک با فاصله مجازی: اگر برای استفاده از رایانه، ماوس در اختیار نداشته باشید مجبور می شوید از صفحه کلید برای انجام کارها کمک بگیرید. صفحه کلید نیز دارای محدودیت ها و گاهی اوقات نیز نیازمند مهارت هایی است که یکی از این مهارت ها هنگام انتخاب برخی گزینه ها یا فعال کردن چک مارک ها مشخص می شود. تابه حال برایتان اتفاق افتاده است که بخواهید به وسیله صفحه کلید یک چک مارک را فعال کنید؟ همان طور که می دانید با استفاده از کلید تب (Tab) می توانید بین گزینه های موجود در صفحه حرکت کنید تا به چک مارک موردنظر برسید. برای اجرای عملیات در یک فرم یا... نیز می توانید پس از انتقال روی دکمه موردنظر از کلید اینتر (Enter) استفاده کنید. اما آیا فعال کردن چک مارک داخل یک گزینه یا انتخاب یک نام از یک فهرست کشویی بدون ماوس امکان پذیر است؟ اگر ماوس در اختیار نداشتید و خواستید این کار را انجام دهید  باید از کلید فاصله مجازی کمک بگیرید. فشار این کلید در این موارد، عملیاتی همچون کلیک ماوس را شبیه سازی می کند. به این ترتیب با قرار گرفتن روی گزینه مربوط یا انتخاب یکی از گزینه های موجود در یک فهرست کشویی می توانید براحتی کلید فاصله مجازی را فشار داده و همچون کلیک ماوس روی گزینه مورد نظر، عملیات انتخاب یا فعال کردن آن را به انجام برسانید. 

afg بازدید : 360 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

این دو سه ساله، بارها در وبلاگ های فارسی، نوشته هایی در پاسخ به همین سؤال خوانده ایم. این نوشته ها گاهی در تناقض کامل با هم بودند. بعضی ها می گفتند بهتر است بگذارید باطری تقریبا خالی شود، بعد تا ۱۰۰ درصد شارژش کنید، اما بعضی ها هم توصیه می کردند که وقتی شارژ به حدود ۴۰ درصد رسید، باطری را شارژ کنید، اما نه تا ۱۰۰ درصد، بلکه تا حدود ۸۰ درصد. کدام یک از این توصیه ها درست است؟
الان دیگر مدت هاست که تقریبا همه گوشی های هوشمند و لپ تاپ ها از باطری های لیتیومی استفاده می کنند، سابقا از باطری های نیکلی استفاده می شد. این باطری های قدیمی نیکلی، مشکل آزاردهنده ای داشتند، مشکل این بود که اگر این باطری ها را به صورت مرتب، وقتی کاملا خالی نشده بودند، شارژ می کردید، باطری به تدریجی ظرفیت شارژ خود را از دست می داد، اصطلاحا «حافظه »اش را از دست می داد، به همین خاطر این مشکل را اثر حافظه یا Memory effect می نامیدند.

چگونه و چقدر باتری موبایل خود را شارژ کنیم؟


اما در باطری های لیتیومی، قضیه متفاوت است و بنابراین برای افزایش عمر باطری ، توصیه های زیر انجام می شود:
۱- هر چقدر میزان خالی شدن شارژ باطری کمتر باشد بر میزان عمر باطری افزوده می شود ، اگر بگذارید باطری کاملا خالی شود و بعد هر بار تا ۱۰۰ درصد شارژ کنید، باطری شما عمر بسیار کوتاهی خواهد داشت، اما اگر بگذارید هر بار که کمی خالی می شود، شارژ شود، عمر باطری را بسیار افزایش می دهید.

۲- باطری را تا ۱۰۰ درصد شارژ نکنید: خیلی از ماها از ترس شارژ کم آوردن، گجت های خود را تا ۱۰۰ درصد شارژ می کنیم، اما اگر این کار را مرتب انجام بدهید، باطری گجت خودتان را ضعیف می کنیم. نکته دیگری که باید به آن توجه کنید این است که وقتی باطری تا ۱۰۰ درصد شارژ شد، باید آن را از شارژر جدا کنید.

۳- هر ماه، یک بار باطری را کاملا خالی از شارژ کنید: بسیاری از باطری های مدرنی که ما در حال حاضر در گجت ها داریم، باطری های هوشمندی هستند که مثلا می توانند به شما بگویند که ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه از شارژ باقی است، اما اگر شما مرتب به توصیه شماره یک این پست عمل کنید، این ویژگی دچار اختلال می شود و اصطلاحا کالیبراسیون آن مختل می شود، بنابراین توصیه می شود که ماهی یک بار اجازه بدهید که باطری کاملا خالی شود.

۴- باطری را خنک نگه دارید: گرما فقط دشمن پردازشگر لپ تاپ یا گوشی شما نیست، بلکه عمر باطری را هم می کند، بنابراین با تمهیداتی مثل استفاده از پایه برای لپ تاپ به خنک ماندن باطری کمک کنید.

البته زیاد هم مته به خشخاش نگذارید، با این سرعت آمدن فناوری های نو، کمتر کسی است که یک گوشی را بیشتر از یک یا دو سال نگه دارد، پس وسواس بیش از حد به خرج ندهید، گاهی وقتی لازم دسترسی به شارژ ندارید، می توانید ناپرهیزی کنید و باطری را تا صفر درصد خالی کنید یا وقتی عازم سفر طولانی هستید، باطری را تا ۱۰۰ درصد شارژ کنید تا بعدا شارژ کم نیاورید.

afg بازدید : 392 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

بوی بد دهان نه تنها برای خودمان، بلکه برای اطرافیان ‌مان نیز ناخوشایند‌ است ، این مشکل اگر درمان نشود سبب بروز مشکلاتی در روابط بین ‌فردی نیز خواهد شد ، اگرچه بزاق دهان نوعی خمیردندان طبیعی محسوب می ‌شود، ولی گاهی این خمیردندان طبیعی کافی نیست و مجبورید به توصیه‌ های زیر پناه ببرید و اگر توصیه‌ های زیر هم نتوانند مشکل ‌تان را رفع کنند ، احتمالا منشا بوی بد دهان‌ تان دستگاه گوارش‌ است و باید بروید سراغ پزشک.

بهترین خوش بوکننده طبیعی دهان رفع بوی بد دهان با 13 توصیه آسان


1- بعد از هر وعده غذایی برای باقی نماندن غذا در دهان و لابه‌لای دندان‌های تان، مسواک بزنید و دهان ‌تان را خوب بشویید.
 

2- وقتی دندان‌های تان را مسواک می ‌زنید، زبان ‌تان را هم به آرامی مسواک بزنید تا لایه سطحی روی زبان برداشته شود. زبان با هزاران پرز ریز پوشیده شده که می ‌تواند محل تجمع باکتری ‌ها باشد.

 
3- به‌ طور منظم برای بررسی وضعیت دهان و دندان تان، به دندانپزشک مراجعه کنید تا اگر دندان‌ خراب و پوسیده‌ای دارید که سبب بوی بد دهان‌ تان می‌ شود، ترمیم کنید.

 
4- برای افزایش ترشح بزاق دهان تان، همیشه از آدامس‌ های بدون قند استفاده کنید.


5- اگر دهان‌ تان زیاد خشک می ‌شود، مایعات فراوانی بنوشید. آب را چند بار در دهان تان بچرخانید تا کاملا غذاهای اضافی از لابه‌لای دندان‌های تان خارج شود.
 

6- از مصرف دهان‌ شویه‌هایی که حاوی الکل و نعناع هستند خودداری کنید، چون آن ها به جای کمک به خو‌شبویی دهان ‌تان، باعث بدتر شدن بوی آن می ‌شوند.


7- استفاده از سبزیجات و میوه‌ها، مخصوصا کرفس خام و هویج می ‌تواند مانع از شکل‌ گیری پلاک در دهان شود.
 

8- اگر می‌ خواهید در یک جلسه مهم یا مهمانی شرکت کنید، از خوردن غذاهای حاوی سیر و پیاز خودداری کنید.


9- از نوشیدن قهوه که سبب خشکی دهان می ‌شود، خودداری کنید.
 

10- سیگار را ترک کنید، زیرا تار و نیکوتین موجود در آن، روی سطح دندان و زبان می‌ ماند و سبب کاهش ترشح بزاق و ایجاد بوی بد دهان می ‌شود.
 

11- سبزیجات برگ سبز مانند جعفری و کاهو بجوید.


12- می‌ توانید چند عدد قرص نعناع روی زبان یا مسواک ‌تان بگذارید و دهان‌ تان را با آن تمیز کنید تا تنفس شما خوش ‌بو شود.
 

13- اگر ترکیبی از پراکسیدهیدروژن 50 درصد و 5 درصد آب را در دهان‌ تان بچرخانید، می ‌توانید بسیاری از باکتری ‌هایی را که سبب بوی بد دهان‌ تان می ‌شود، از بین ببرید.


هر یک از این سه روش به پاکسازی فضای دهان کمک می‌کنند و میزان مواد سمی را در آن به حداقل می‌رسانند. این سه راهکار عبارتند از:

1- جویدن مقداری سبزی جعفری بعد از غذا که به تازه شدن بازدم کمک می‌کند. جعفری منبع غنی از کلروفیل است که به عنوان یک خوشبوکننده طبیعی دهان عمل می‌کند. این سبزی هم چنین مثل یک خنک کننده طبیعی در دهان احساس تازگی و تمیزی ایجاد می‌کند.

2- مسواک کردن با جوش شیرین نیز در رفع بوی نامطبوع دهان بسیار موثر است چون مولکولهای بو را به خود جذب می‌کند و خواص ضدباکتریایی دارد. برای این منظور مقداری جوش شیرین روی مسواک خود بریزید و دندانها و روی زبان را با آن مسواک بزنید تا تاثیر معجزه آسای آن را در پاکسازی دهان مشاهده کنید.

3- استفاده از چاشنی‌های معطر مثل میخک، دانه‌های هل و رازیانه نیز پس از هر وعده غذایی در رفع بوی بد دهان بسیار موثر است. این چاشنی‌های گیاهی خواص ضدمیکروبی دارند و بهداشت دهان و دندانها را بهبود می‌بخشند.

afg بازدید : 277 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

واقعیت این است که زبان بدن کمتر دروغ می گوید. ممکن است فردی از آشنایی با فرد دیگری ابراز رضایت کند اما نحوه لبخند زدن، نوع دست دادن و حتی نگاهش این پیام را منتقل نکند. خشم، ناراحتی، غم و نگرانی جز در کلام، در چهره افراد هم نمود پیدا می کند. شاید بتوان گفت زبان بدن بازتاب احساسات افراد است و در این میان دهان، نحوه لبخند زدن و حتی جویدن لب ها می تواند پیام های متفاوتی را انتقال دهد. بنابراین بهتر است با زبان جسمانی دهان آشنا شوید تا احساسات فرد مقابل را بهتر درک کنید.

شخصیت شناسی با لبخند


دهان در زبان بدن چه نقشی

دهان با بسیاری از پیام هایی که زبان بدن منتقل می کند در ارتباط است و نه تنها عملکردش هنگام صحبت کردن تعجب آور است بلکه از دید بسیاری از روانشناسان با تغذیه دوره نوزادی نیز در ارتباط است و در زندگی آینده با احساساتی مانند امنیت و عشق می تواند بروز و ظهور کند. دهان، بخش فوق العاده انعطاف پذیر صورت است و می تواند توسط انگشتان شخص لمس شود. می توان گفت بخش رسانای بدن دهان است، زیرا علاوه بر حرکاتی که می تواند نشانه پیامی خاص در فرد مقابل باشد، بیان احساسات توسط این عضو به انتقال پیام واقعی کمک بسیاری می کند. در حقیقت دهان نقش اصلی را در حالات چهره بازی می کند.

 

انواع حرکات دهان

دهان بخشی از چهره است که هنگام حرکت بیشتر دیده می شود بنابراین پتانسیل بسیار زیادی برای انتقال پیام دارد. برخلاف بینی و گوش ها که تنها به کمک دست می توانند به چرخه زبان بدن متصل شوند، دهان می تواند کاملا مستقل عمل کند. بخش بزرگی از زبان صورت، لبخند است. به عنوان قاعده کلی لبخند به صورت متقارن و با ایجاد چین در اطراف چشم و دهان همراه است اما در لبخند ساختگی تنها دهان حرکت دارد. حال بر انواع حرکات دهان مروری می کنیم.

 

گذاشتن دست روی دهان

نشانه سرکوب و شوک است. بیشتر این حرکت به صورت ناخودآگاه برای کنترل خود در اثر شوک و خجالت هنگام صحبت کردن ایجاد می شود. این واکنش می تواند در افراد جوان تر زمانی که شاهد چیزی تکان دهنده هستند، اتفاق بیفتد. در حالت افراطی، افراد هنگام مواجهه با شرایط تکان دهنده هر دو دستشان را روی دهان می گذارند.

 

جویدن ناخن

این حالت نشانه ناامیدی و سرکوب است. ناخن جویدن نشانه خشونت درونی ناشی از ترس یا سرکوب رفتارهای دیگر است. بعدها ممکن است جویدن ناخن به یک عادت آرامش دهنده تبدیل شود اما به طور معمول در حالت سرخوردگی و ترس این حالت بروز می کند. استرس نیز موجب جویدن ناخن است و به نوعی تظاهرات بیرونی استرس است.

 

جویدن لب ها

وقتی فردی لب پایین خود را جویده و سرش را تکان می دهد نشان از عصبانیت او دارد.

 

لبخند خشک

این نوع لبخند را می توان ساختگی در نظر گرفت. این نوع لبخند، لبخندی است که خیلی سریع ظاهر شده، بیشتر از یک لبخند طبیعی روی لب نگه داشته می شود و به نظر می رسد تا چشم ها گسترده نمی شود. این نوع لبخند به نوعی، رضایت اجباری و توافق ناشی از نارضایتی را نشان می دهد.

 

خنده با دهان گشوده

در این حالت دندان های بالا نمایان شده و به شخصی که با شما گفت و گو می کند، می فهماند که مایل هستید بیشتر با او آشنا شوید.

 

لبخند با لبان بسته

این لبخند می خواهد در واقع احساسات را به نوعی پنهان کند. به این ترتیب در سراسر صورت یک خط مستقیم را می توان مشاهده کرد که در آن دندان ها پنهان هستند. فردی که اینگونه لبخند می زند، رازی دارد که نمی خواهد دیگران آن را بفهمند شاید دوست ندارد آن را بیان کند و شاید اعتماد نمی کند.

 

لبخند پیچیده و سخت

لبخند اینچنینی مخلوطی از احساسات و سرزنش است. در این نوع لبخند هر قسمت از صورت احساسات متناقضی را نشان می دهد. بنابراین فرد مقابل به راحتی نمی تواند از احساس واقعی فرد لبخند زننده آگاهی پیدا کند.

 

لبخندی با فک افتاده

این لبخند هم جعلی است. این مدل لبخند بیشتر حاصل تمرین برای داشتن چنین لبخندی است تا یک لبخند غریزی. در این حالت فک کمتر از حالت طبیعی می افتد؛ عملی که لبخند ایجاد می کند.

 

لبخندی با دهان کج

نشان دهنده بازیگوشی و به قصد اذیت کردن است و بیشتر در مورد خانم ها اتفاق می افتد. گوشه لب کج شده و به سمت پایین است. در این حالت لبخند همراه با چشمانی است که به فرد مورد نظر نگاه می کند.

 

لبخندی با لب پایین جلو آمده

مانند مالیدن چشم که نشانه گریه کردن است، جلو آوردن لب پایین هم یکی از نشانه های گریه است. به یاد داشته باشید مردم به دلایل واقعی گریه می کنند و ناراحت می شوند یا به دنبال همدردی و درمان این کار را می کنند.

 

خنده زورکی

نشان ناآرامی و در عین حال همکاری است. خنده زورکی معمولا پیام عصبی بودن و استرس را انتقال می دهد و به عنوان تلاشی برای بر طرف کردن تنش و تغییر جو است. خنده مصنوعی همچنین پیام همکاری و آرزوی همدردی را مخابره می کند.

 

گاز گرفتن لب

گاز گرفتن لب نشانه تنش است. یکی از بارزترین پیام های گاز گرفتن لب، استرس و تنش است که می تواند نشانه تمرکز بالا نیز باشد اما به احتمال زیاد نشان می دهد، فرد اضطراب دارد.

 

خنده چه چیز در خود دارد؟

خنده نوعی حالت آرامش است و نوعی پاداش و رضایت همراه خود دارد. در تعریف زبان بدن، خنده علامت آرامش و راحتی است. خنده طبیعی می تواند به تمام قسمت های بالای صورت گسترش پیدا کند. فیزیولوژی خنده بسیار مهم است، زیرا در حالت خنده اندورفین آزاد می شود و درد و استرس کاهش پیدا می کند. خنده قابل رویت است، زیرا وقتی فردی می خندد، نشان می دهد در مقابل فرد دیگر گارد ندارد.


مکیدن انگشت

این حالت نشان می دهد، فرد به دنبال آرامش است. همان طوری که تغذیه با شیر مادر این احساس را به نوزاد می دهد در بزرگسالی هم مکیدن انگشت ممکن است نوعی آرامش را برای فرد در بر داشته باشد.


جمع کردن زبان

این کار در رد و مخالفت با چیزی انجام می شود. در این حالت زبان در قسمت وسط دهان گسترده می شود مانند وقتی که فرد یک چیز ترش می خورد. این حرکت ممکن است بسیار ظریف به نظر برسد و در حالت شدیدتر به چین و چروک بینی و جمع شدن چشم ها هم بینجامد.

 

جویدن خودکار و مداد

به جز مکیدن انگشت، جویدن خودکار و مداد هم آرامش درونی را برای فرد به همراه دارد.

 

دندان قروچه

این حالت نوعی تنش و سرکوب را نشان می دهد. در این حالت فرد در حال تغییر احساسات درونی خود است و واکنش طبیعی اش به دلیل ترس را سرکوب کرده و مهار می کند.

 

جویدن لب داخلی

جویدن لب داخلی هم پیام تنش و سرکوب را منتقل می کند و مانند دندان قروچه به نوعی سرکوب واکنش طبیعی فرد است. به جای این کار فرد می تواند چند نفس عمیق بکشد
afg بازدید : 270 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)
داستان کوتاه و خواندنی جدید با نام امتحان فیزیک



استاد سخت گیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند:

شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار می کنید؟

دانشجوی بی تجربه فورا جواب میدهد

من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد

اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدین ترتیب مطرح کند

حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید...

در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود

و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید

محاسبه مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار؟

تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟

آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟

حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد

همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند

پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند و طبق معمول سئوال اولی را میپرسد

شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟

این دانشجوی خبره میگوید؛ من کتم را در میارم

پروفسور اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه

دانشجو میگه خوب ژاکتم را هم در میارم

هوای کوپه مثل حمام زونا داغه

دانشجو میگه اصلا...

پروفسور گوشزد میکند که این کار زشته...

دانشجو به آرامی می گوید

میدانید آقای پروفسور، این دهمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم واگر قطار مملو از انسان... باشد، من آن پنجره لامصب را باز نمی کنم! 
afg بازدید : 307 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

زن و شوهری بیش از ۶۰ سال با یکدیگر به این صورت زندگی مشترکی داشتند:

آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند درباره همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند؛ مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و درباره ی آن هم چیزی نپرسد.

داستان جالب راز پیر زن Secret old woman


در همه این سال ها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود، اما سرانجام یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. آنان در حالی که امور باقی را رفع و رجوع می کردند، پیرمرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را درباره آن جعبه به شوهرش بگوید. از او خواست تا در جعبه را باز کند.وقتی پیرمرد جعبه را باز کرد، دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ۹۵هزار دلار در آن دید.

پیرمرد در این خصوص از همسرش پرسید. پیرزن گفت: هنگامی که ما قول و قرار ازدواج را گذاشتیم، مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. اوبه من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد از سرازیر شدن اشک هایش جلوگیری کند.

فقط ۲ عروسک در جعبه بود.پس همسرش فقط ۲ بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجید بود. از این بابت در دلش شادمان شد و رو به همسرش کرد و گفت این همه پول چطور؟ جریان اینها چیست؟

پیرزن در پاسخ گفت: آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام. 

afg بازدید : 355 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

این بار عکس هایی از یک روستای رویایی در کشور چین Dream Village in China قرار داده ایم که می توانید در ادامه مطلب عکس ها و منظره هایی بیشتر از این روستا را مشاهده کنید.

عکس هایی از یک روستای رویایی درچین Dream Village in China



afg بازدید : 412 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)
در این مطلب عکس هایی از یک اتومبیل کاروان را به نمایش گذاشته ایم که از امکانات فوق العاده پیشرفته همچون یک هتل پنج ستاره برخوردار است.

نمایش اتومبیل کاروان با امکاناتی در حد هتل پنج ستاره Car Hotel


نمایش عکس های اضافه از این اتومبیل :
afg بازدید : 289 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

در گزارش تازه این سازمان که پیشتر به شورای امنیت فرستاده شده، آمده است که در سال گذشته گروه طالبان توانسته است، از راه جمع آوری مالیه، عشر و زکات، اخاذی از تاجران و صاحبان شرکت های بزرگ و معاملات مربوط به مواد مخدر، به این پول دست یابد.

براساس گزارش سازمان ملل، شورشیان مسلح توانسته اند، از میلیارد ها دالر پول کمک شده به افغانستان، صدها میلیون دالر، به نفع خود شان برداشت کنند.براساس گزارش سازمان ملل، شورشیان مسلح توانسته اند، از میلیارد ها دالر پول کمک شده به افغانستان، صدها میلیون دالر، به نفع خود شان برداشت کنند.
براساس این گزارش، شورشیان مسلح توانسته اند، از میلیارد ها دالر پول کمک شده به افغانستان، صدها میلیون دالر، به نفع خود شان برداشت کنند.
کارشناسان می گویند، شورشیان مسلح دولت تا ماه مارچ سال گذشته 400 میلیون دالر جمع آوری کرده بودند.
به گفته آنان از مجموع این پول، 275 میلیون آن به دست رهبران طالبان رسیده و بیش از 125 میلیون آن در میان سایر افراد این گروه حیف و میل شده است.
تولید و قاچاق مواد مخدر، شرکت های ساختمانی، شرکت های موبایل، کارخانه های استخراج معادن و پروژه های انکشافی و کمکی از منابع اصلی در آمد گروه طالبان عنوان شده است.
مقام های آیساف نیز می گویند که گروه طالبان، سالانه مبلغ 100 تا 155 میلیون دالر را در عملیات هایشان به مصرف می رسانند.
براساس تخمین انجام شده از سوی آنان، باقی پول های به دست آمده را در امور زندگی شان مصرف می کنند.

براساس آمار ارایه شده از سوی سازمان ملل متحد، گروه طالبان در سال 2009 از تجارت مواد مخدر، 155 میلیون دالر سود به دست آورده است.

از این رو شماری از کارشناسان مسایل اقتصادی نیز بر این باورند که، طالبان مسلح کدام تلاشی برای جلوگیری از تولید مواد مخدر در افغانستان نمی کنند.
مقام های افغان نیز بارها از افزاش تولید مواد مخدر در کشور هشدار داده می گویند که با بلند رفتن سطح تولید مواد مخدر، باندهای مافیایی و مخالفان مسلح دولت، پول های هنگفتی به جیب می زنند.
متخصصان تحریم ها در سازمان ملل متحد می گویند که کمک های پرداخت شده از سوی امریکا به دولت افغانستان نیز از منابع در آمد گروه طالبان محسوب می شود.
براساس نظریه تخمینی آنان، 10 تا 20 درصد در آمد طالبان مسلح را سرمایه گذاری های امریکا و کشورهای دیگر در افغانستان تشکیل می دهد.
به گفته آنان طالبان مسلح، در قرار داد هایی چون، محافظت از پروژه های انکشافی پول های زیادی و انتقال مواد اکمالاتی نیرورهای نظامی افغان، از دولت افغانستان اخذ می کنند.
بر اساس تخمین یک تیم از کارشناسان آیساف در افغانستان، طالبان، از جمله 2 میلیارد و 160 میلیون دالر قرار دادهای اردوی امریکا با شرکت های ترانسپورتی، در ظرف سه سال 360 میلیون دالر به دست آورده اند.

afg بازدید : 449 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)


ولایت بدخشان:
از اماکن تاریخی بدخشان می‌توان از ویرانه‌های بهارک ( که در حاشیه شهر تاریخی بهارستان و لان شی آباد شده‌است)، اشکاشم و توپخانه زیباک و مقبره ناصر خسرو نام برد.


مقبره ناصر خسرو
 



ولایت بادغیس:
در ولایت بادغیس قلعه نو در سمت راستِ دره ای به پهنای هشتصد متر قرار گرفته که قلعة بزرگی (در دهستان قلعه نو) محیط قلعه بین حدود 365 تا 457 متر، با دو دروازه در شمال و جنوب ، دارد و با خندقی محصور شده است . درون این قلعه ، ارگ ، و در بیرون آن ، بازار کوچکی دیده می شود که در سابق سی دکان داشته ، و در حوالی قلعه هشتصدخانه پراکنده دیده می شد. در این قلعه ، بر بالای تپة بزرگی به نام قلعة کوه نریمان ، زیارتگاهی است به نام امامزاده اصغر. همچنین زیارتگاههای خواجه عبدال در کوهستان لامان و خواجه ابوالقاسم در ده خارستان قرار دارد.

ولایت فراه :
نقاط دیدنی ولایت فراه نیز به شرح زیر است:
شهر کهنه فراه ، شهر اسفندیار ، کافرقلعه، بارندک ، قلعه پنج جفت گاو ، قلعه چارماس ، قلعه هفت سوراخ برنگک، قلعه مساو ، مزار سید محمد ، مزار شاه مبارک ، مزار ابونصر فراهی ، مزار شهدای کنسک ، مزار سلطان امیر



شهر کهنه فراه و قلعه فریدون


ولایت فاریاب:
از محل‌های شهر فاریاب می‌توان به چارسماور اشاره کرد. و از بزرگان آن می‌توان ظهیرالدین فاریابی شاعر و غلام‌محمد میمنگی نقاش را نام برد.

ولایت قندهار:
در شهر قندهار مقبره های اشخاص برجسته و نامدار افغان مانند مقبره آحمد شاه ابدالی پادشاه نامدار افغانستان، میرویس هوتکی و همچنان آرامگاه های رجال معروف کشور است. از مناطق دیدنی قندهار می توان به چهل زینه، جاده عیدگاه و فرودگاه قندهار، تپه مندیگک، و آرامگاه بابا صاحب اشاره کرد.
چهل زینه قندهار در زمان همایون شاه آباد گردیده است و کتاره های آن در زمان امان الله خان ساخته شده و اکنون در وضع بدی قرار دارد.



آرامگاه بابا صاحب در فندهار



ولایت غزنی:
از مکانهای دیدنی شهر غزنین می توان به مکانهای زیر اشاره کرد.
ارگ غزنین، مناره‌های غزنین، قصر سلطان مسعود غزنوی، مقبرهٔ سبکتگین٬ بنیان‌گذار دودمان غزنوی، مقبرهٔ سلطان محمود غزنوی، مقبرهٔ سنایی غزنوی،تپه سردار
مکانهای دیدنی دورهٔ غزنوی:
باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و هم چنین انجام تشریفات رسمی زمان غزنویان، خصوصاً سلطان مسعود غزنوی بوده‌است. مقبرهٔ سلطان محمود نیز بر طبق وصیت خودش در آن باغ است.
باغ صدهزار یا باغ صدهزاره،
باغ محمودی: باغی که در زمان سلاطین غزنوی محل نشاط و شراب آنان بوده‌است.
باغ هزاردرخت: باغی ساختهٔ سلطان محمود.



مناره های غزنی


رسم نمای قدیم مناره های غزنین


ولایت ننگرهار:
از آثار مهم شهر جلال آباد در ولایت ننگرهار، سراج‌العمارت، نشستگاه امیر حبیب‌الله و امان‌الله شاه، بود که در سال ۱۹۲۹ میلادی نابود شد. باغ‌های آن ولی هنوز برپا هستند و فضایی دلپذیر دارند. آرامگاه هر دو فرمانروای نامبرده در درون باغی در روبروی سراج‌العمارت قرار دارد.



سراج العمارت در ولایت ننگرهار

ولایت سمنگان:
از اماکن دیدنی ولایت سمنگان به تخت رستم و قصر جهان نما و بازار سرپوشیده حلم می توان اشاره کرد.
تخت رستم و غارهای آن مربوط به دوره بودایی است و غارهای آن امروزه تقریبا 15 درصد ویران شده است. خود تخت نیز نیاز به بازسازی دارد.
قصر جهان نما از سازه های تاریخی ولایت سمنگان است. این بنا که در ولسوالی خلم قرار گرفته مربوط به دوره عبدالرحمن خان است.امروزه تقریبا 40 درصداز آن ویران شده است.


ولایت کابل:
• آرامگاه تیمورشاه
• مسجد عیدگاه
• بوستان‌سرای، آرامگاه امیر عبدالرحمن‌خان
• باغ بابر
• باغ لطیف
• زیارت شیخ سعدالدین احمد انصاری
• آرامگاه سید جمال‌الدین اسدآبادی
• مسجد چوبفروشی
• آرامگاه نادرشاه شهید
• مسجد شریف علیا
• مسجد ملا محمود
• مسجد گذری
• مسجد سه‌دکان چنداول
• دیوارهای سرکوه شیردروازه و آسمائی
• بالا حصار کابل
• قصر دارالامان
• کاخ کوتی‌باغچه و برج‌های درون ارگ
• آرامگاه و مسجد حاجی صاحب پایمنار
• قصر چهلستون
• منار علم و جهل
• منار عبدالوکیل خان

ولایت لوگر:
آرامگاه ملک سبز علی صاحب ساختمانی تاریخی است در ولایت لوگر. این ساختمان به صورت گنبدی از خشت پخته بنا شده و در حدود پنج کیلومتری شمال شرق ولایت لوگر قرار دارد. حدود چهل درصد از این بنا در اثر جنگهای داخلی کشورمان ویران شده است.
گل دره لوگر:
چشم اندازی آراسته شده است كه بیشتر آنها صومعه هایی هستند كه در كنار استوپه هایی بنا شده اند. در استوپه مراسم مذهبی به جا آورده می شود. صومعه معروف استوپه در گادره لوگر در جنوب شرقی كابل قرار دارد.

ولایت لغمان
از آثار تاریخی ولایت لغمان زیارت مهترلام بابا و قلعه سراج است.
قلعه سراج نام دژی تاریخی است در جنوب استان لغمان افغانستان مربوط به دوره امیر حبیب‌الله. این دژ امروزه تقریباً ۴۰٪ تخریب گردیده.
اصل گنبد زیارت مهترلام بابا بسیار قدیمی بوده اما در زمان حبیب الله خان یک بار ترمیم گردیده ولی امروزه تقریبا ویران شده است.

ولایت پروان:
استوپاهای دوره بودایی توپ دره و قصر جبل السراج از آثار باستانی ولایت پروان می باشند
مناركچری: این منار طی دو هزار سال كاروانهایی را راهنمایی می كرد كه از شمال و جنوب وادی كابل عبور می كردند.
منار چكری در عصر كوشانیان ساخته شده و استوانه ای با 20 متر ارتفاع بود. در این بنا از صنعت سنگ تراشی گلدار استفاده شده بود . منارچكری در اثر اصابت راكت در مارچ 1998 فرو ریخت.

ولایت جوزجان:
زیارت بابا حاتم جوز جان: این مرقد احتمالا مربوط به قرن دوازدهم است كه در غرب مزارشریف واقع شده است و در ساخت آن از سبك غزنوی و تزئینات گچبری استفاده شده است.

ولایت پکتیا:
بالا حصار گردیز: از آثار ولایت پکتیا است. این اثر تاریخی در یک کیلومتری شرق ولایت در بالای تپه موقعیت داشته و تقریبا 30 درصد آن تخریب شده است.



 

afg بازدید : 448 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

لباس مردم افغانستان

هر قوم افغانستان لباس مخصوص خود را دارند و تا حدودی در پوشیدن و گسترش آن همت می گمارند كه گمان می رود در این كار پشتونها پیشقدم باشند چون در هر كجا باشد ، همان لباس ملی خود را می پوشند. ولی اقوام دیگر این تعصب را ندارند و در هر محیط كه رفته اند رنگ همان محیط را به خود گرفته است.

لباس مردم پشتون:
مردان پشتون پیراهن ،تنبان ،لنگی ،چپلی و پتو می پوشند. زنانشان پیراهن ، تنبان فراخ و چادر و پیزار می پوشند . جز معدودی از پشتونهایی كه در شهر زندگی می كنند بقیه در هر كجا این یونیفورم را حفظ كرده اند و به آن افتخار می كنند.
لباس مردم هزاره:
مردان هزاره برك می پوشند و كلاه سر می كنند، زنانشان پیراهن ، تنبان و چادر دارند. این قاعده فقط در مناطق مرزی حاكم است. به محض اینكه از آن محدوده خارج شوند ،تغییر لباس می دند . هزاره های نواحی شمال كاملا تغییر لباس داده بسیاریشان برك را نمی شناسد.
لباس مردم تركمن- ازبك:
پیراهن و تنبان گویچه ،‌ شلوار، چپن قاتمه و موزه و مسی است ، ولی امروزه تغییراتی به وجود آمده جوانان مسی نمی پوشند. تمام نواحی شمال تحت تاثیر لباس ازبك ها قرار گرفته چپن ، جیلك و گوبچه می پوشند، زنان نواحی شمل چادر سر می كنند و این قاعده عمومیت دارد . زنان تركمن لباس مخصوص دارند.
لباس مردم هرات :
لباس مردم هرات پیراهن ، تنبان ، آسكت و لنگی است. تنبان خیلی فراخ و چین دار می پوشند. زنان و دختران در تمامی نقاط افغانستان لباسهای شوخ و گلدار می پوشند ولیمردان لباس ساده را خوش دارند. فقط گاهی بچه ها هوس لباسهای شوخ می كنند كه آن هم خیلی كم است.
لباس مردم شهر :
شهری ها نظر به موقعیت اجتماعی مردم لباس می پوشند ، در شهر كابل كه پایتخت كشور است بیشتر لباسهای اروپایی به چشم می خورد ، مردان كرتی و پطلون می پوشند و زنان دامن و تعدادی هم پطلون كه این فرم بیشتر در بین تحصیل كرده ها عمومیت دارد . لباس تمام مامورین دولتی در تمام شهرها و حتی روستاها دریشی(كرتی و پطلون) است ولی مردم غیر دولتی كه شغل آزاد دارند حتی در شهرها لباس محلی خود را می پوشند.

فرهنگ لباس پوشی در ولایات و مناطق مختلف افغانستان متفاوت میباشد و مردم هر ولایت نظر به رسم و رواج خود لباسهای محلی با دیزاین های متفاوت استفاده میکنند که بعضاً کاملاً از هم متفاوت میباشد؛ اما در این اواخر این فرهنگ مورد تهاجم کشورهای همسایه و سایر کشورها قرار دارد.
یکی از ولایاتی که لباسهای محلی آن با طرز خاص طرح میگردد، پکتیا است. فرهنگ لباس پوشی در این شهر نسبت به ولایات دیگر خیلی ها متفاوت است.

در گذشته ها لباس قشر اناث در حدود ده الی پانزده متر پیراهن و پنج الی هشت متر تنبان و در حدود پنج متر چادر شان بود و بیشتر از لونگ (یکنوع گیاهی که به فارسی آنرا میخک میگویند خوشبو میباشد) مهره، تار زری به خاطر مزین ساختن لباسهای خویش استفاده میکردند و پیراهن شان به شکل کمرچین، تنبان گیبی بود؛ اما در این اواخر تغییرات زیادی به وجود آمده و زنان بزرگسال از پیراهن کمرچین ولی کمتر از اندازه سابق یعنی در حدود سه متر میباشد استفاده میکنند و دختران جوان از پیراهن های دامن اریب و چادر های گاج، استفاده میکنند. قشر ذکور از پیراهن کمرچین، تنبانهای گیبی، واسکتهای ائینه دوزی، کلاه های قرص زری بلند که در آن دستار را بسته میکنند استفاده مینمایند.
اما در بعضی از ولایات استفاده از لباسهای محلی نظر به شرایط و تحولات اجتماعی در گذشته فرق نموده است. یکی از این ولایات ولایت نورستان میباشد. بعد از اینکه در زمان امیر عبدالرحمن خان رو به اسلام آوردند دیگر از لباسهای پیش از دوره اسلا م استفاده نکردند.

بعد از اینکه مردم این ولایت رو به اسلام آوردند فرهنگ لباس پوشی در آنجا تغییر نمود، پیراهن قشر اناث نسبت به سابق که از لباسهای کوتاه استفاده میشد درازتر گردید و از تنبان استفاده میکنند، البته از پیراهن های کمرچین که در حدود شش متر میباشد و از چادری های در حدود دو متر استفاده میکنند و مردان از پیراهن و تنبان و چپن های دست دوزی شده و کلاه های پکول استفاده میکنند. مردم سمت شمال کشور نیز دارای خصوصیات منحصر به خود می باشند که در فصلهای مختلف سال لباس خاص مطابق آب و هوا را انتخاب میکنند.

زنان بدخشان بیشتر از پیراهن های کمرچین، دامن وریب و تنبان های گیبی (دهان پاچه تنبان کف دار است و دارای چین های زیاد میباشد و به طرف بالا چین ها ادامه دارد) تکه های کتان گلدار و چادرهای کتانی استفاده میکنند و قشر ذکور از پیراهن تنبان، لنگی، کلاه های دست دوزی، قاقمه (نوعی جیلک از تکه پشمی با دیزاین خاص) چپن و یا جیلک که حالا رئیس دولت نیز به تن میکند استفاده میکنند.

 


afg بازدید : 306 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (2)

شخصیت رابعه بلخی

 

اولین شاعره زبان دری که در تذکره ها از او نام برده شده است، رابعه بنت کعبه قزداری میباشد که هم عصر شاعر و استاد شهیر زبان دری رودکی بود و در نیمه اول قرن چهارم در بلخ حیات داشت، پدر او که شخص فاضل و محترمی بود در دوره سلطنت سامانیان در سیستان، قندهار و بلخ حکومت می کرد.

 

این دختر عاقله و دانشمند در اثر توجه پدر تعلیم خوبی اخذ نموده ، در زبان دری معلو مات وسیعی حاصل کرد، و چون قریحه شعری داشت ، شروع بسرودن اشعار شیرین نمود. عشق ای که رابعه نسبت به یکی از غلامان برادر خود در دل میپردازد ، بر سوز و شور اشعارش افزوده آنرا به پایه تکامل رسانید . چون محبوب او غلامی بیش نبود و بنا بر رسومات بی معنی آن عصر رابعه نمیتوانست امید وصال او را داشته باشد، از زندگی و سعادت به کلی نا امید بوده ، یگانه تسلی خاطر حزین او سرودن اشعار بود ، که در آن احساسات سوزان و هیجان روحی خود را بیان مینمود.

 

گویند روزی رابعه در باغ گردش می کرد، ناگاه محبوب خویش را که بکتاش نام داشت مشاهده نمود، بکتاش از دیدن معشوقه به هیجان آمده ، سر آستین او را گرفت ، اما رابعه به خشم خود او را رهانیده ، نعره زد آیا برای تو کفایت نمی کند که من دل خود را بتو دادم دیگر چه طمع میکنی؟

 

حارث، براد ر رابعه که بعد از مرگ پدر حاکم بلخ شده بود، توسط یکی از غلامان خود که صندوقچه بکتاش را دزدیده ، بجای جواهرات و طلا در آن اشعار مملو از عشق و سوز و گداز رابعه را یافته و آ نرا به غرض دریافت پاداش به برادر خود داد . برادر او از این عشق اگاهی یافته ، با وجود پاکی آن بر خواهر خود آشفته ،حکم به قتل او داد. و را بعه قشنگ در لحظه های جوانی ، با دل پر ارمان این دنیایی را که از آن جز غم و ناکامی نصیبی نداشت ، وداع نمود. اگر چه جز تعداد بسیار محدود چیزی از اشعار رابعه باقی نمانده، ولی آن چیزی که در دست است بر لیاقت و ذوق ظریف او دلالت نموده ، ثابت می سازد که شیخ عطار و مولانا جامی در تمجیدی که از او نموده اند مبالغه نکرده اند. پدر رابعه نظر به لیاقتش بر او لقب (زین العرب) گذاشته بود.

 

در اشعار هر چند محدود که از رابعه به یادگار مانده است. این دوشیزه ای صدر نشین کرسی ادب و اندیشه هرگز قرآن اندیشی نکرده و در تکیه بر قرآن و حدیث شعری نگفته است، امیال و خواهش های انسانی خود را بهر فریب خلق ریاکارانه مانند مشتی بیشمار ملا شاعران که « چون به خلوت میروند آن کار دیگر می کنند» پهنان نکرده است. بلکه بسیار زنانه یعنی خداگونه ، اَ شا یی، روشن و زیبا می گوید :
 

الا ای باد شبیگیری پیام من به دلبر بر ـــــــ بگو آن شاه خوبان را که دل با جان برابر بر

 

بزرگ عارف سده هفتم خراسان زمین حضرت عطار در باره شعر و شاعری رابعه می گوید :
 

چنان در شعر گفتن خوش زبان بود
که گویی از لبش طعمی در آن بود

 

همچنان یمامه ی بلخ رابعه همانگونه که گفته آمدیم از آئین ها و فرهنگهای رایج در افغانستان آن روزگار با بکارگیری نماد های معین و مشخصی که بیانگر باطن هویت اجتماعی، آئینی، فرهنگی و ملی ما بوده است انگاره های فروزینه بر نسل های پسینه از خویش بیادگار گذاشته است . در این انگاره آفرینی ، او خواسته این واقعیت را ارمغان بخشد که موجودیت پدیده های باهم متضاد در یک جغرافیای واحد با وجود تخالف می تواند در همپیوندی و تاثیر گذاری در یکدیگر زندگی نموده و باعث پوینده گی و تکامل جامعه باشد .
در پهلوی آئین های عجمی که در هئیت تاج کسری، آیئن میترایی ، زرتشتی و در نماد تبت آئین بودایی و با ارژنگ مانی ، مانویت را ، رابعه بازتاب داده ، از آئین ترسایی نیز غافل نمانده است . ما چنانکه گفته آمدیم در خراسان یعنی افغانستان امروزی همه آئین ها و فرهنگ ها در هم پیوندی و تسامح و تسامع میزیسته اند و یک بخش قابل ملاحظه جامعه ما پیروی آئین عیسویت بودند . رنگ کبود یا لاجوردی نمادی از آئین ترسایی است. چنانکه در کتاب مقدس خداوند بار ها با این رنگ عبادتگاه ها و جامه های روحانیون را سفارش نموده است.

 

رابعه این ستاوند نشین حجله شعر و خرد همه زمانه ها در آخرین آیه غزل آسمان سایی خویش این پارهء جامعه ی ما را چنین شرین و شاعرانه و شنگینه ارج می گذارد و می گوید:
 

چو رهبان شد اندر لباس کبود
بنفشه مگر دین ترسئ گرفت

 

از این آیت شعری رابعه بر می اید که چنان زمینه آزادی و استحاله و احیا فراهم آمده بوده که راهبه های زیاد ی دوباره پیدا گشتند که گفتی همه دیگران دین ترسایی گرفته باشند. او همه یی دیگران را به گل بنفشه تشبیه می آورد . بنفشه گلی است که دارای پنج گلبرگ میباشد . در افغانستان به شهادت تاریخ پنج آئین و فرهنگ در قبل از اسلام رایج بوده است. میترایی ، زرتشتی ، بودایی ، مانویت و عیسویت . از بت پرستی و یهودیت اشاره های به ندرت در تاریخ کشور ما پیدا است . جالب اینست که بنا بر شهادت تاریخ همیشه همه ی این پنج آئین در مقابله با فرهنگ تازیان متحد بوده و قربانی داده اند.

 

 

تصو یر فوق حا کی از حالت جان گداز رابعه بلخی است، که به حکم برادرش حارث، به حمام برده شده، با قطع نمودن رگ های اش به قتل رسانیده شد.موصوفه در آخرین لحظات حیات با خون خویش شعری را بنوشت که شما در قسمت بالایی تصویر آن را می توانید مطالعه نماید.

 

یکی از غزلهای رابعه بلخی


الا ای با شبگیری پیام من به دلبر بر بگو آ ن ماه خوبان را که جان با دل برابر بر
بقهر از من فگندی دل بیک دیدار مهرویا چنان چون حیدر کرار در آن حصن خیبر بر
تو چون ماهی و من ماهی همی سوزم بتابد بر غم عشقت نه بس باشد جفا بنهادی از بربر
تنم چون چنبری گشته بدان امید تا روزی ز زلفت برفتد ناگه یکی حلقه به چنبر بر
ستمگر گشته معشوقم همه غم زین قبو ل دارم که هرگز سود نکند کس بمعشوق ستمگر بر
اگر خواهی که خوبانرا بروری خود به عجز آری یکی رخسار خوبت را بدان خوبان برابر بر
ایا موذن بکار و حال عاشق گر خبر داری سحرگاها نگاه کن تو بدان الله اکبر بر
مدارای ( بنت کعب ) اندوه که یار از تو جدا ماند رسن گرچه دراز آید گذر دارد به چنبر بر


afg بازدید : 412 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (1)

نام عرفی: افغانستان
نام رسمی: جمهوری اسلامی افغانستان
نام بین المللی: AFGHANISTAN
دین رسمی: دین مقدس اسلام
زبان رسمی: زبان پشتو و دری (فارسی)
زبانهای رایج: پشتو ، فارسی، ازبیکی، ترکمنی ، نورستانی ، بلوچی ، پشه ای و ...
موقعیت سیاسی: جنوب آسیا ، شرق ایران ، شمال و غرب پاکستان
موقعیت جغرافیایی: در جنوب غربی آسیا یبن 29 درجه و 22 دقیقه و 53 ثانیه و 38 درجه و 29 دقیقه و 27 ثانیه عرض البلد شمالی و بین 60 درجه و 28 دقیقه و 41 ثانیه و 47 درجه و 51 دقیقه و 47 ثانیه طول البلد شمالی واقع شده است.
مساحت: مساحت افغانستان ۶۵۲۲۲۵ کیلومتر مربع است.که از نظر مساحت در جهان مقام چهلم و در قاره آسیا جایگاه یازدهم را دارا می‌باشد. حداکثر طول آن از شرقی‏ترین نقطه تا غربی‏ترین نقطه جنوبی آن 912 کیلومتر است
طول مرزهای مشترک با کشورهای همسایه: پاکستان 2430 ، ایران 936 ، تاجیکستان 1026 ، ترکمنستان 744 ، ازبکستان 137 ، چین 76 کیلومتر .
آب و هوا: خشک و تقریبا کم آب ، دارای تابستان گرم و زمستان سرد .
قومیت ها و نژادها: پشتو، تاجیك، هزاره، ازبك.
جغرافیای انسانی: طبق آمار سال ۲۰۰۵ دارای ۳۵ ولایت است. پرجمعیت ترین شهرهای افغانستان به ترتیب کابل ، قندهار ، مزار شریف، جلال آباد و ... هستند. روابط خویشاوندی و خانوادگی در میان مردم افغانستان بسیار نزدیک وصمیمانه‌است [نیاز به ذکر منبع] که نشانه عواطف و احساسات عمیق خانوادگی است. هنوز در این کشور مسائل حاد میان مردم توسط ریش‌سفیدان و بزرگان حل و فصل می‌شود.
پایتخت: ۱-از سال ۱۷۴۷ تا ۱۷۷۵ قندهار ۲-از سال ۱۷۷۵ تا اکنون کابل
روز ملی: 19 آگوست 1919.
تاریخ عضویت در سازمان ملل1946 .
نوع حكومت: فعلاً بصورت ریاست جمهوری، به ریاست آقای حامد كرزای منتخب انتخابات عمومی و آزاد سال1383 اداره می‌شود.
ملیت: افغان
مجلس نمایندگان افغانستان (ولسی جرگه): ۲۴۹ نفر
مجلس سنا افغانستان (مشرانو جرگه): ۱۰۲ نفر
واحد پول: افغانی(AFA) و هر صد هزار افغانی معادل یك لك می‌باشد.
دسترسی به خدمات پزشكی: یك پزشك برای 50000 نفر افغانی.
سال مالی: اول حمل هر سال خورشیدی (21 مارچ)
ساختمان ارضی: عمدتا کوهستانی و دارای دشتهایی هموار در شمال و جنوبغربی .
ارتفاع از سطح دریا: مرتفع ترین نقطه : (نوشاخ 7485 متر) پست ترین نقطه (آمودریا 258 متر)
منابع طبیعی: گاز طبیعی ، نفت ، آهن ، ذغال ، مس ، کرومیت ، طلق ، باریت ، گوگرد، سرب ،روی ، نمک ، سنگ های قیمتی و زینتی.
زمین های قابل کشت: 78541.75 کیلومتر مربع
زمین آبی: 23860 کیلومتر مربع
محیط زیست: فقدان آب آشامیدنی تصفیه شده کافی ، قطع درختان جنگلی ، فرسایش خاک و استفاده از سلاحهای سنگین و استعمال مواد انفجاری فراوان در جنگ های چند ساله ، استفاده بی رویه از وسایل نقلیه و ماشین آلات در شهرها، به شدت محیط زیست را آلوده ساخته است .
جمعیت: 29928987 نفر
ساختار سنی: (0-14 سال 44.7%) (مرد 6842857)(زن 6524485 )
(15-64 سال 52.9%) (مرد 8124077) (زن 7713603)
(65 سال به بالا 2.4%) (مرد 353193 ) (زن 370772)
رشد جمعیت: 4.77%
میزان زاد و ولد: 47.02 در هر هزار نفر
میزان مرگ و میر: 20.75 در هر هزا ر نفر
میزان مهاجرت: 21.43 د رهر هزار نفر
نسبت جنسیت:
هنگام تولد: 1.05 مرد / زن
زیر 15 سال: 1.05 مرد / زن
15-64 سال: 1.05 مرد / زن
65 سال به بالا: 0.95 مرد / زن
جمع کل: 1.05 مرد / زن
میزان مرگ و میر در هنگام تولد:
جمع کل: 163.07 مرگ در هر هزار تولد زنده
مرد: 167.79 مرگ در هر هزار تولد زنده
زن: 158.12 مرگ در هر هزار تولد زنده
امید به زندگی: کل جمعیت : 42.9 سال ، مردها : 42.71 سال زن ها : 43.1 سال
امراض عمده مسری: از طریق خوراک و آب : میکروبی و اسهال خونی ،هپاتیت A ، تیفوئید .
امراض مبتلابه: مالاریا
میزان سواد کلی: 36% ، از مجموع 51% مرد و 21% زن (1999)
مهاجران بازگشته: از چهار میلیون مهاجرتاخزان(1384) 2.3 میلیون بازگشته اند .
تقسیمات اداری: سی و چهار ولایت
استقلال: 19 اگست 1919
تسوید قانون اساسی 14 دسامبر 2003 تا 4 جنوری 2004 . امضا 16 جنوری 2004
سن قانونی: 18 سال
نرخ رشد اقتصادی: 8 %
درآمد سرانه: 200 دلار
ترکیب اقتصادی: کشاورزی 38% ، صنعت 24% ، خدمات 38% ( به جز درآمد مواد مخدر )
نیروی کار: 15 میلیون نفر
افراد بیکار: 40%
درصد شغل ها: کشاورزی 80% ، صنعت 10% ، خدمات 10%
جمعیت زیر خط فقر: 53% (سال 2003)
نرخ تورم مواد مصرفی: 16.3 % (2005)
بودجه: (2004-2005) 830 میلیون دالر امریکایی .
عواید: 269 میلیون دلار
هزینه ها: 561 میلیون دالر
محصولات: گندم ، میوه ها ، خشکبار ، پشم ، گوشت و پوست گوسفند ، پوست قره قل
صادرات: بر اساس آمار ارائه شده از سوی وزارت اقتصاد صادرات افغانستان در سال جاری به حدود 500 میلیون دالر رسیده است. محصولات كشاورزی و صنایع دستی
واردات: واردات افغانستان در سال جاری (1384) حدود 2/2 میلیارد دالر تخمین شده است. نفت، كالاهای سرمایه‌ی، محصولات غذایی و كالاهای مصرفی، ماشین‌های الكتریكی و غیر الكتریكی.
عواید خالص در سال 1384 از ناحیه تجارت: حدود 637 میلیون افغانی بوده است.
درآمد ناشی از مواد مخدر در سال 1384: 2/2 میلیارد دالر
صنعت: به مقدار کم، پارچه – صابون – مبلمان – کفش – کود شیمیایی – سیمان – قالی دست باف – گاز طبیعی – ذغال سنگ – مس
تولیدات برق: 905 میلیون کیلو وات ساعت (2003)
مصرف برق: 1042 میلیارد کیلووات ساعت (2003)
واردات برق: 200 میلیون کیلو وات ساعت
تولیدات گاز طبیعی: 220 میلیون متر مکعب (2001)
مصرف نفت: 5000 بشکه در روز
ذخیره ثبت شده گاز: 49.98 میلیارد متر مکعب (1 جنوری 2002)
شرکای صادراتی: پاکستان 24% ، هند وستان 21.3% ، امریکا 12.4% ، آلمان 5.5% (2004)
شرکای وارداتی: پاکستان 25.5% ، امریکا 8.7%، هندوستان 8.5% ، المان 6.5% ، ترکمنستان 5.3% ، کنیا 4.7 % ، کره جنوبی 4.2% ، روسیه 4.2 % ، ایران 31%
بدهی خارجی: حدود 7000000000 ، پنجصد میلیون دالر بدهی به بانک های توسعه ای چند جانبه دارد . (2004) و بقیه به کشورهای مختلف کمک کننده بعد از اجلاس « بن ».
دریافت کمک: در کنفرانس برلین (مارچ 2004) دریافت کننده ها متعهد شدند که برای افغانستان 8.7 میلیارد دلار برای سال 2004 تا سال 2009 – در کنفرانس لندن د رتاریخ 31 جنوری تا یک فبروری سال جاری (2006) برابر با 11 تا 12 جدی 1384 کشورها و موسسات کمک کننده متعهد شدند که برای افغانستان 10.5 میلیارددالر برای پنج سال آینده پرداخت نمایند.
شاخص اقتصاد: ارزش تولید ناخالص داخلی در سال 2000معادل 21000 میلیون دلار بوده است تولید ناخالص ملی در سال 2001 معادل،3 میلیارد دلار بوده است.
نیروی كار: 10میلیون نفر سال (2000).
اشتغال: اشتغال در بخش كشاورزی %70 صنعت 15%، خدمات 15% می‌باشد.
نرخ تورم: 35% درصد.
عضویت درسازمانهای بین المللی: جمهوری‌ اسلامی‌ افغانستان‌ علاوه‌ بر سازمان‌ ملل‌ متحد (UN) در بانك‌ توسعه‌ آسیا (ADB) ، طرح‌ كلمبو (CP) ، سازمان‌ همكاریهای‌ اقتصادی‌ (ECO ) ، كمیسیون‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ سازمان‌ ملل‌ برای‌ آسیا و اقیانوسیه‌ (ESCAP ) ، سازمان‌ خواروبار و كشاورزی‌ ملل‌ متحد (FAO) ، گروه (G-77) ، آژانس‌ بین‌المللی‌ انرژی‌ اتمی‌ (IAEA ) ، بانك‌ بین‌المللی‌ ترمیم‌ و توسعه‌ (IBRD) ، سازمان‌ بین‌المللی‌ هواپیمایی‌ كشوری‌(ICAO) ، جامعه‌ بین‌المللی‌ توسعه‌(IDA) ، بانك‌ توسعه‌ اسلامی‌ (IDB)، صندوق‌ بین‌المللی‌ توسعه‌ كشاورزی‌(IFAD) ، سازمان‌ بین‌المللی‌ كار (ILO) ، صندوق‌ بین‌المللی‌ پول‌ (IMF) ، سازمان‌ بین‌المللی‌ ارتباطات‌ دورماهواره‌ای‌(INTELSAT) ، سازمان‌ بین‌المللی‌ مهاجرت‌(IOM) ، اتحادیه‌ بین‌المللی‌ ارتباطات‌ دور (ITU) ، جنبش‌ عدم‌ تعهد (NAM) ، سازمان‌ كنفرانس‌ اسلامی‌(OIC) ، سازمان‌ منع‌ سلاحهای‌ شیمیایی‌ (OPCW) ، كمیسیون‌ تجارت‌ و توسعه‌ سازمان‌ ملل‌ متحد UNCTAD)) ، سازمان‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ ملل‌ متحد (UNESCO) ، سازمان‌ توسعه‌ صنعتی‌ ملل‌ متحد (UNIDO) ، اتحادیه‌ جهانی‌ پست‌(UPU) ، فدراسیون‌ جهانی‌ اتحادیه‌های‌ كارگری‌ WFTU)) و سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌(WHO) عضویت‌ دارد.
 

afg بازدید : 512 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (4)

 

زن افغان: آنچه ما ایرانیها تصور می کنیم

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

و اما واقعیت:

زن در قانون اساسي جديد افغانستان
در ماده بيست و دوم قانون اساسي جديد افغانستان آمده است: «هر نوع تبعيض و امتياز بين اتباع افغانستان ممنوع است. اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون داراي حقوق و وجايب مساوي مي‌باشند.


 

afg بازدید : 361 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)

متن سخنرانی ثریا بهاء در کنفرانس ( انجمن فرهنگی تیره های ایرانی ) در لاس انجلس

با درود به آنانیکه که از ستیغ بلند زبان پارسی سخن می گویند!
سخن امشبم سخن از استعمار است!

هرچند مسأله استعمار مطلبی آنقدر ها تازه نیست، جنبه های سیاسی و اقتصادی تسلط استعماری به دقت و بار ها تشریح وتوصیف شده است، اما به جنبه ی فر هنگی آن کمتر توجه و پرداخته شده است٠ استعمار یک سیستم اجتماعی است، که چون هر سیستم اجتماعی دارای زیربنای اقتصادی خاص و روبنای سیاسی، ایدیولوژیکی متناسب با آن و درخدمت آن است٠ فرهنگ استعمار، مظهر تسلط ایدولوژی استعمار، در جوامع مستعمره است٠   پس هیچ مبارزه ی ضد استعماری وجود ندارد که در آن مسأله فرهنگی مطرح نباشد٠

سالهای دراز است که استعمار با تکیه بر تفوق تکنیکی اش بر دنیا فرمان میراند، اما از وقتی که استعمار خود را تمدن معرفی کرد، لازم آمد تا غارت خلق های تحت تسلطش را در قالب ( فلسفی) هم بگنجاند وایدولوژی استعماری پدیدآمد: یعنی رسالت پخش تمدن در جهان! اما تمدن تنها تکنیک نیست، پس استعمار با اختراع افسانه ها، جعل تاریخ و فرهنگ جوامع، تمام ریشه های بومی را به یک جامعه، بیک سنت، بیک قومیت وبه یک تاریخ وصل میکند، یکی پس از دیگری بریده می شود، که این تنها از راه یک شستشوی مغزی، همگانی و سیستما تیک میسر است٠ پس استعمار نه تنها حق تفسیر تاریخ بومی، بلکه حق تدوین آنها را هم به انحصار خود در آورده٠ استعمار گران تاریخ نوشتند، تاریخ اختراع کردند وهمین تاریخ جعلی را بخور مردمان بومی دادند، که نتیجه ی این جعل تاریخ و این شستشوی مغزی در جوامع مستعمراتی پیدایش « انسانهای مستعمراتی » بود٠ آدمهای بی ریشه وبته، بی هیچ خاطره یی از گذشته، بی دور نمایی برای آینده، معلق در اضطراب و دلهره ی حال ٠
این یک روی سکه مسخ فرهنگی است٠ 

اما روی دیگرش: استعمار برای حفظ و حراست این سیتم دروغ وجعل وشیادی، نیاز به پاسبان و نگهبان دارد و برای حفظ تسلط فرهنگی- ایدولوژیک اش، به  یک« پایگاه فرهنگی » نیاز دارد٠
علت وجودی قشر صاحب امتیاز و انگل صفتی که تصویر مستقیم وتمام قد بورژوازی کاذب در زمینه فرهنگی است، درهمین نیاز استعمار نهفته است٠ این قشر صاحب امتیاز و انگل صفت واین پایگاه فرهنگی، همان نخبه گان وبرگزیدگان مستعمراتی می باشند، که به عنوان قشر اجتماعی و درمتن جامعه ی استعماری در موقعیت خاص قرار می گیرند و نقش آنها حفظ تسلط ایدولوژی استعماری است٠ وقتی فرهنگ اصیل بومی خفه شد و از میان رفت، جای خالی آن بوسیله همین ( نخبگان)، با مخرب ترین، منفی ترین، منحرف ترین وجوه  فرهنگ استعماری پر ساخته می شود٠ 

آنگاه استعمار به ساده گی موفق به کشیدن مرز های جغرافیایی، زبانی و ملیتی می شود٠ 

از چنین دیدگاهی مبارزه ی ضد استعماری ابعاد بسیار وسیعی پیدا می کند، واز این روست که مسأله مبارزه ی فرهنگی - ایدولوژیکی با استعمار چندی است که به حق در دستور روز پیشگامان جنبش ضد استعماری جهان قرار گرفته است، یعنی مبازره یی است سراسری وکامل، مبازره ایست اقتصادی، سیاسی وهم چنین فرهنگی و ایدولوژیکی٠

 در چنین نبردی چگونه می توان  سنگری چنین پراهمیت را در دست دشمن باقی گذاشت؟ چطور می توان دشمن را در جبهه ی اقتصاری وسیاسی منکوب کرد، ولی در جبهه ی فرهنگی کاری به کارش نداشت؟ سنگر فرهنگی محکم ترین و پر مقاومت ترین سنگر استعمار است٠ استعمار امروز سنگر سیاسی را زود خالی میکند و استقلال ظاهری به مستعمراتش ( اعطاء) می نماید، اما آنچه مقابله با آن بسیار دشوار و درهرحال بسیار طولانی است، همین سنگر فرهنگی است٠
اگر از من بپرسید که فرهنگ چیست؟ 

میگویم: فرهنگ عبارتست از کوشش هر اجتماع انسانی برای رسیدن به غنا وبه یک شخصیت٠
آیا فرهنگ می تواند ملی باشد؟
فرهنگهای ملی با همه ویژه گی خود
، از نظر قرابت، گروه به گروه مجتمع می شوند، این قرابت فرهنگها واین خانواده های بزرگ فرهنگی، اسم دارند و این اسم " تمدن " است٠
ببینید، یک فرهنگ ملی فرانسوی داریم و یک فرهنگ ملی ایتالیایی یا انگلیسی یا اسپانیایی یا آلمانی و روسی و این فرهنگها ها در کنار گونا گونی واقعی خود، وجود مشترک چشم گیری دارند که درمجموع می توان از یک تمدن اروپایی سخن گفت، همین گونه در قاره افریقا و امریکا لاتین٠
موس جامعه شناس فرانسوی تمدن را اینطور تعریف میکند:
"مجموع پدیده های به قدر کافی متعدد وبقدر کافی مهم که در تعدادی قابل ملاحظه یی از سرزمین ها بسط یافته باشند "

می توان از این مطلب چنین نتیجه گرفت که فرهنگ بسوی ویژه گی میل میکند و تمدن به سوی کلیت، وفرهنگ تمدنی است خاص یک ملت که هیچ خلق وملتی دیگری در آن شرکت ندارد، مهر این خلق یا ملت بنحوی پاک نشدنی به روی این فرهنگ خورده است، تمدن و فرهنگ دو جنبه ی یک واقعیت را نشان میدهند، تمدن بیرونی ترین محیط فرهنگ است وفرهنگ هسته داخلی و ویژه ترین جنبه ی تمدن می باشد٠
اگر بخواهیم فرهنگ را از بیرون تعریف کنیم، میگوییم که : مجموع ارزشهای مادی و معنوی که درطی تاریخ، توسط یک جامعه بوجود آمده است٠ البته مقصود از ارزش ها عناصر گوناگون اند، از فن گرفته تا نهاد های سیاسی و از عنصر اساسی چون زبان گرفته تا مد، از هنرگرفته تا علم ومذهب٠

اما موضوع گفتمان امروز ما عنصر اساسی فرهنگ، زبان است که استعمار برای ناتوان ساختن زبان یک حوزه تمدنی، چگونه سرنوشت تراژیک و غم انگیزی را برایش رقم میزند٠
زبان همزمان با پیدایش انسان بوجود آمده، هم وسیله ی افهام و تفهیم بین انسان هاست وهم ماده تفکر و دانش و هم ابزار انتقال اندیشه، تجربه و فرهنگ انسان وهم معرف هویت فردی و تاریخی انسان است٠ به سخن زبان شناس مشهور، نوام چامسکی " زبان ابزار آزادی بیان و اندیشه را در دست انسان می گذارد٠"

تاریخ و فرهنگ هیچ قوم وهیچ ملتی را نمی توان از تاریخ زبان آن جدا کرد٠ فرهنگ هر سرزمین در پیوستگی زبانش بازتاب میابد، زبان شفاهی یا نوشتاری بخش مهم فرهنگ یک ملت را تشکیل میدهد٠ اما زبان پارسی نه تنها زبان وهویت یک ملت را بازتاب میدهد  بلکه زبان مشترک و فرا ملتی یک حوزه ی تمدنی را بازتاب میداد٠
 گزینش و استفاده زبان پارسی بر اساس ادبیات نوشتاری و توانایی پاسخگویی آن به نیاز های دیوانی، علمی، ادبی ومعاشرتی در درازنای سده ها به هیچ وجه امر تحمیلی و اجباری نبود٠ بلکه مردم در یک تجربه ی تاریخی بر پایه ی ضرورتهای زندگی  آنرا به عنوان زبان مشترک وعمومی با گویش های اندکی مختلف بطورطبیعی پذیرفتند٠
زبان پارسی مانند بسیاری زبانهای زنده دنیا داری لهجه ها وگویش های مختلفی است٠ تاجیکی، دری و پارسی لهجه های یک زبان واحداند و به هیچ روی تفاوت در آنها از نظر ریشه و منشا نیست، بلکه تفاوت درلهجه هاست که نتیجه سرنوشت تاریخی متفاوت است٠

با دریغ اتخاذ تصمیم نام زبان پارسی به دری و تاجیکی به ترتیب در افغانستان وآسیای میانه ریشه در سیاست های استعماری داشت وهدف این نام گذاری ها جدا ساختن پارسی زبانان از همدیگر بود، تا نیات نیک تاریخی و فرهنگی ٠
این زبان پارسی یادگاری است جاودان ازپیوستگی و خویشاوندی این مردم در گذار روزگار تا به امروز٠ اینکه مردم بدخشان، در آنسوی آمو دریا، قادرند با ساحل نشینان خلیج فارس به زبان یگانه گپ بزنند قصه  و افسانه نیست، بلکه نشانه ی بقا و جان سختی این زبان است، باید به یگانگی و دوام این زبان باور داشت٠

بی تردید مردمان تاجیکستان، ایران، افغانستان باهم قرابتها ومشترکات تاریخی، فرهنگی ، زبانی و ادبی فراوانی دارند و افتخارات گذشته ی ایران باستان و خراسان ارثیه ی مشترک همه است، اما گروهی ازفرهنگیان ایران همه مفاخر زبان پارسی و میراث گذشته ی فرهنگی را به نام ایران امروز معرفی میدارند، در حالیکه سرزمینی که امروز بنام ایران نامیده می شود، پاره یی از ایرانی کهن است که فرودسی در شاهنامه از آن نام می برد٠  

جغرافیای ایران کهن خاکهای ایران کنونی، افغانستان و جاهای دیگر را دربرمیگیرد، اما ( مقدرات سیاسی جهان آنرا پاره پاره کرد) وتنها  یک پاره یی ازاین سرزمین ، تنها یک پاره از آن، یا یک بر پنجم آن اسم قدیم را حفظ کرد است که همین ایران امروزی می باشد٠ دوستان ایرانی ما به همین اعتبار همه ی مفاخر کهن را ولو درحوزه ی جغرافیای کنونی افغانستان ، تاجیکستان، ازبیکستان و ترکمنستان باشند، ایرانی می نامند، ولی از این عنوان ایران کنونی با مرز های سیاسی فعلی مراد می کنند و اگر بگوئیم مولانا جلال الدین، رابعه، بوعلی سینا  بلخی وسنایی غزنوی بودند، انگار که ملکیت شخصی ایران امروز را دزدیده باشیم٠ بدین  ترتیب جای افتخار برای دیگران باقی نمی ماند، درحالیکه مراکز قدرت در طی هزاران سال اخیر عمداً در بخارا، سمرقند، بلخ غزنه و مرو و هرات بوده است٠

به باور من انتساب کردن بزرگان فرهنگ و ادب زبان پارسی بر اساس زادگاه، پرورشگاه و یا آرمگاه آنها به نام این و یا آن جغرافیا سیاسی امروز، جز پارچه کردن پیکر ومیهن بزرگ زبان ادب و فرهنگ پارسی، چیز دیگر نیست٠  آنها به یک جغرافیای گسترده  ی فرهنگی و قلمرو حوزه ی تمدنی تعلق دارند، نه به یک قوم و یا محدوده مرز های سیاسی معاصر٠ بهتر است آنها را به نام « بزرگان زبان و ادب پارسی ( دری)  و میراث گران سنگ ادبیات پارسی را « تاریخ ادبیات زبان پارسی » یاد کرد وانصاف و واقع بینی را رعایت کرد٠
 
در افغانستان کنونی مسأله زبان به یکی از محور های عمده ی گفتمان سیاسی ومبارزاتی میان گروههای سیاسی و فرهنگی کشور مبدل شده است٠ پرداخت به این مسأله چنان با ارزش است که بر بسیاری موضع گیری های سیاسی گفتمان های دانشگاهی، نشرات و گروههای سیاسی و قومی سایه انداخته است ٠این موضوع دررسانه های درون وبرون مرزی کشور و رسانه های گروهی جهان نیز بازتاب گسترده  یی دارد٠
سیاستهای تفرقه انداز وحکومت کن استعمار در تبانی با شوونیست های  پشتون تبار سالهاست که با هویت تباری و هویت زبانی ملیت های دیگر در جنگ و ستیز اند و پیوسته تبلیغ می نمایند که زبان پارسی دری برای افغانستان زبان بیگانه و تحمیل شده از سوی پارس دیروز و ایران امروز است٠  همه میدانند درپشت چنین نظریاتی، نیات شوم سیاسی خوابیده است٠
خراسان کهن و فرارود بر اساس کاوشها و بازیافتهای باستان شناسان که از دیر گاه در آن انسان بود وباش داشته است ٠ این مرز و بوم مهد پیدایش یکی از درخشانترین و کهن ترین تمدنهای جهان بوده وباشندگان آن دارای تمدن و فرهنگ چندین هزاره ساله اند که گنجینه های فکری ومعنوی آن در مراحل مختلف به زبانها وگویش های گوناگون نگارش یافته است٠

پژوهشهای شماری زیادی از دانشمندان  بیانگر آنست که سرزمینهای خراسان باستان و ماورالنهر زادگاه و پرورشگاه زبان  پارسی دری است٠ زبان پارسی دری از نگاه زبان شناسی به خانواده ی بزرگ زبانهای هند و اروپایی بخش هند و آریایی تعلق دارد٠ در خراسان و فرارود پیش از یورش اعراب به زبان پارسی دری سخن می گفتند٠ در این نوشته هرکجا سخن از خراسان میرود، مراد از خراسان بزرگ باستان است که بلخ، هرات، نیشاپور، مرو  از زمره ی آستانهای بزرگ آن بود همچنان خاکهای افغانستان کنونی ، بخشهای خاوری ایران امروزی، صحرای ترکمن تا کناره های رود جیحون (آمو) را دربر می گرفت٠

مسلم است که زبان پارسی دری در دوره ی پیش از اسلام در فرارود و خراسان رایج بوده ویک شبه در دوره ی صفاریان و ساسانی ها  به وجود نیامده است ٠ این زبان با پیشینه ی چند قرنی امکان نداشته است که در مدت کوتاهی سراسر خراسان را فراگیرد وبه عنوان زبان علمی و ادبی که در آن شعر سروده و نثرنگاشته می شد، عرض وجود کند٠ البته بدون تردید همان گونه که پروفیسور ژوبل مطرح میکند، " زبان پارسی دری منحصر به خراسان و فرا رود بود، که در ایران کنونی معمول نبود، حتی یک شعر و رساله دراین زبان در ایران دیده نشده است٠ "
به گفته شمس رازی " زبان پارسی دری لغت اهل بلخ و بخارا " گفته شده است٠ ابن مقفع که خود اهل پارس است تنها زبان مردم خراسان و بویژه بلخ را دری میداند، مقدسی که خود به شهرهای خراسان و ماوالنهر سفر کرده است، زبان بلخ را بهترین زبان می داند٠ 

ملک الشعرا بهار می نویسد : که زبان پارسی دری اصلاً لهجه یا گویش اهالی ماوالنهر( فرارود) ، بلخ، سمرقند و بخارا است که بعداً گویش زبان پارسی دری در نواحی ایرن که قلمرو اصلی آن نبوده انتشار یافته است٠
داکتر محمود افشاری یزدی ادب شناس و مورخ ایران با روشنی می نویسد : زبان دری پیش وبیش از آنکه به ایران تعلق داشته باشد از آن افغانستان و تاجیکستان است ٠ به علت آنکه زادگاه و پرورشگاه آن خراسان قدیم و ماورالنهر ( بخارا و سمرقند ) و بلخ و غزنه بوده است٠ رودکی و عنصری وهمچنان فردوسی پرورش یافتگان خراسان کهن بوده اند٠ چند صد سال پس از آنها حافظ و سعدی در فارس ظهور کردند٠
با کشف کتیبه ی بغلان در سال ١٣٣٠ خورشیدی از یک معبد کوشانی از سرخ کوتل بغلان  ( در ٢٠٠ کیلو متری شمال کابل) کشف گردید، این سنگ نبشته به زبان پارسی دری و رسم الخط با رسم الخط یونانی ( از نوع خمیده کوشانی) با زبان تخاری یا دری قدیم نوشته شده است ، کاملاً پرده از روی حقیقت برمیدارد، که ٢٠٠٠ پیش در تخارستان تاریخی، دری  زبان تکلم و تحریر و ادب دربار بوده است٠

واصف باختری استاد مسلم زبان و ادب پارسی: این نظر را که دری برگرفته از دربار و یا دره باشد رد می نماید و میگوید دری زبان تخاری است و از دهری یعنی تخاری گرفته شد و سپس دری شده است٠ همچنان زبان پارسی را متعلق به پارس ندانسته که اصلاً پارتی بوده  وسپس پارسی شده و پارت یکی از نام های کهن خراسان است٠ در تمام کتب علمی ( پارت)  به معنی خراسان کهن آمده است٠ 

زبان پارسی مانند بسیاری زبانهای زنده دنیا داری لهجه ها وگویش های مختلفی است٠ تاجیکی، دری و فارسی لهجه و گویش های یک زبان واحدند وبه هیچ وجه تفاوت در آنها از نظر ریشه و منشا نیست٠  این زبان فاخر، زمانی زبان مشترک یک حوزه ی تمدنی بود، همین گسترده گی و پویایی این زبان خشم و حسادت استعمار را برانگیخت و در ناتوان ساختن  زبان پارسی با کشیدن مرز های سیاسی، مذهبی، تباری و نام گذاری های جداگانه یی تحمیلی تفرقه انداخت وحکومت کرد٠ سرگذشت تراژیک این زبان بس غم انگیز است که اندکی باآن می پردازم٠

بر رغم اینکه عربها پس از فتح خراسان در برابر زبان پارسی با تعصب قومی و ستیز مذهبی برخورد کردند، الفبای زبان عربی را جاگزین آن نمودند، دبیره (خط) عربی را بعنوان خط رسمی تحمیل کردند وسعی نمودند که این زبان را به  حاشیه برانند، اما فرهنگ و زبان پارسی در بستر زمان پایداری کرد٠ خراسانیان در این راستا به تاریخ خویش برگشتند و درپایگاه زبانشان ایستادند، با همان دوچیز با مسلمانان دیگر متفاوت بودند٠ 

با ظهور طاهر پوشنجی ٨٧٢- ٨٢١میلادی، یعقوب لیث صفاری  و سامانیان رستاخیز بزرگی در ترویج وبه کار بردن زبان پارسی دری به جای عربی آغاز شد و به تدریج آراستگی گرفت که دوره ترویج زبان و ادب دری است٠ زبان پارسی دری در دوره ی سامانیان که تاجیک تبار بودند به مثابه یک زبان معیاری و رسمی استحکام گرفت و درمدت کوتاه از محدوده ی یک زبان قومی به فراقومی گذار نمود و به زبان مشترک و عمومی برای تمام مردم منطقه که از هر تیر و تبار بودند تبدیل شد ودر بخش زبان نوشتاری و ادبی جدی وپیگیر بودند، سامانیان زبان وفرهنگ ملی را عامل نیرومند پایداری در برابر مهاجمان  می دانستند و اثار فراوان علمی، فلسفی و تاریخی به زبان پارسی دری نوشته و برگردان شد، شعر شناسان آنرا یکی ا زبهترین دروه های ادبی میدانند٠
داریوش آشوری درکتاب باز اندیشی زبان پارسی، در باره عهد سامانیان می نویسد: " خدمت بزرگی که امیران سامانی به قوم ایرانی کردند زنده داشتن زبان پارسی در نگارش بود٠  با این کار ما با آنکه اسلام آوردیم، عرب نشدیم، باری این قدراست که زبان پارسی ماند و ما پارسی زبان ماندیم٠

زبان و ادب پارسی در عهد غزنویان ( ۵٨٣- ٣٨٩ هجری ق) که ترک تبار و پارسی زبان بودند، راه کمال پیمود وبه شبه قاره ی هند راه یافت٠ در در دوره ی که حسنک وزیر سلطان محمود بود همه دفاتر را به زبان پارسی برگرداندند٠ دربار غزنویان مرکز بزرگ زبان و ادب پارسی بود٠

ابو قاسم فردوسی محور ادبیات این دوره است٠ با سرودن شاهنامه نه تنها کاخ بلند زبان پارسی را، بلکه حماسه ی آریانا را چنان پی افگند که بنیان آن هرگز از باد وباران و گذشت روزگاران سستی و خلل نیافت٠ زبان پارسی در هند رونق بیشتری یافت و در امر همبستگی ملی و فرهنگی هند نقش با اهمیتی را بازی کرد٠سپس نقش شاهان گورگانی در امر رشد زبان پارسی درهند برجسته استعهد بابر دوره ی طلایی زبان پارسی در هند به شمار میرود٠ درهمین دوره زبان پارسی را بر اساس فرمانی (٩٩٠ هجری ق )   به عنوان زبان رسمی و اداری هنداعلام گردید٠ همردیف با آن درعهد غوریان که تاجیکان بومی پارسی زبان بودند، بوسیلۀ آنها زبان پارسی راه خود را درهند باز کرد ودر کمترین وقت بقدری مورد استقبال هندیان قرار گرفت که زبان فارسی یگانه زبان تحصیل وزبان تفاهم وزبان ارتباط جمعی گردید. سخنوران، شاعران و دولتمردان آثار شان را بازبان پارسی می نوشتند. ارتباط سیاسی واداری میان لندن و دهلی وبین سه بخش اعظم شبه قاره ای هند، به زبان پارسی صورت میگرفت٠

 انگلیسها پس از اشغال شبه قاره  ی هند نخست در ١٨۴۴ م زبان اردو  را به جای زبان پارسی پیش کشیدند٠ آنها نهضت زبان پارسی را یک جهش خطرناک فرهنگی وسیاسی ضد منافع استعماری خود شناسایی نمودند٠آگاهانه در پی نابودی زبان پارسی اقدام کردند. تاآنکه درسال ١٨٣٨ م. چارلز تری ویلیان ناگهان زبان انگلیسی را زبان رسمی مستعمره ی خود اعلام  و کاربرد زبان پارسی را منع قرار داد٠
هنگامی که ازعلامه لاهوری چنین پرسیدند: " شما که هندی هستید (آن زمان هنوز هند و پاکستان جدا نشده بود) چرا به زبان پارسی شعر میگوئید؟ درپاسخ گفت: من خود پاسخ این  پرسش را نمی دانم که برای سرودن این اشعار از زبان پارسی الهام می گیرم، واصلاً روح من پارسی است.... " 

غالب دهلوی که به پدر شعر اردو معروف است، دریکی از اشعار خود اعتراف می کند که شعر پارسی بمراتب غنی تر از شعر اردو است وحتا جایی با افتخار می گوید:
" فــــارسی بین تا ببینی لاله هــای رنگ رنگ
بگذر از اردو که آن مجموع بی رنگِ من است ! "

باوجود اینکه زبان فارسی درحال حاضر زبان رسمی پاکستان نیست بلکه اردواست. ولی بشدت تحت تاثیر پارسی بوده وواژه های پارسی زیادی در آن موجود می باشد. اکنون بعنوان یک زبان فاخر در بین نخبگان بویژه در زمینه هنر و موسیقی (موسیقی قوالی) رواج دارد. بخاطرتاثیر بسیار زیاد زبان پارسی درپاکستان، بنیان گذاران پاکستان تصمیم گرفتند که  سرود ملی  آنکشور کاملاً به زبان پارسی سروده شود.
ترکان سلجوقی زبان پارسی را در آنا تولی ( آسیای صغیر یا ترکیه امروزی ) گسترش دادند٠ زبان ادبی و دیوانی دربار خلفای عثمانی سالها زبان پارسی بود٠ شاهان صفوی و قاجار که ترک تبار بودند،همه مکاتبات شانرا به زبان پارسی انجام میدادند که  زبان ارتباط مردمان با یکدیگر بود و هم زمان به عنوان زبان گفت وگو، زبان رسمی مردم نیز به شمار می رفت٠

سه ضربه ی اساسی بر پیکره ی زبان پارسی در سده ی بیستم وارد آمد. از سویی با فروپاشی امپراتوری عثمانی و پیروزی ترک های جوان و دنبال کردن اندیشه ی بی پایه و بی بنیاد، پان ترکیسم از سوی وارثان امپراتوری عثمانی ، «ترک سازی» در آسیای کوچک، روندی خشن و قهرآمیز به خود گرفت٠در نتیجه حاکمان ترکیه کوشیدند تا پس از تغییر خط و جانشین کردن زبان محاوره به جای زبان ادبی، پیوندهای ژرف زبان ترکی با پارسی را گسسته و مخلوق جدیدی به وجود آورند٠

سرنوشت زبان پارسی در تاجیکستان تراژیک تر از همه است ٠ بلشویک ها پس از تحکیم حاکمیت خویش در آسیای مرکزی در نیمه ی اول سده ی بیستم، نخست خظ پارسی را به لاتین و سپس به سیریلیک ( دبیره روسی) تبدیل کرده و زبان روسی را به عنوان زبان رسمی اعلام داشتند٠ همچنان بلشویک ها از جمله ی شهر های تاریخی تاجیک ها ، بخارا، سمرقند و ٠٠٠ را به شیوه ی « تیرتقسیم» و جزء قلمرو ازبکستان ساختند، بدین ترتیب روسها آگاهانه تاجیکان و زبان آنها را از قلمرو گسترده ی فرهنگ و زبان پارسی جدا کردند٠  بلشویک ها در مدت کوتاهی دوبارخط پارسی را در تاجیکستان عوض کردند ٠ خط پارسی بار نخست در سال ١٩٢٩ به خط لاتین و بار دوم در سال ١٩۴٠ به خط سیریلیک روسی تبدیل گردید٠ آنها زبان پارسی را زبان فیودالی، اشراف و اعیان نامیده و اعلام داشتند که " انتشار شعر دوره ی فیودالیسم، دیگر جز وظایف ما نیست ونباید حزب در انتشار آن یاری کند٠" 

بگفته ی محمد جان شکوری بخارایی، (پژوهشگر تاجیک ) برخورد طبقاتی نسبت به زبان پارسی از یک سو و فشار زبان روسی به عنوان زبان توانمند وحاکم در قلمرو اتحاد شوروی دهه ٢٠ و ٣٠ قرن ١٩میلادی زبان پارسی را درتنگنا قرار داد و آنرا به زبان عامیانه و برگردان (ترجمه ) تبدیل کرد٠ مسأله زبان در تاجیکستان بخش مهم هستی ملی است٠ ازهیمن رو پارسی زبانان تاجیکستان برای احیای زبان و فرهنگ ملی خویش به پارسی زبانان افغانستان و ایران رو آوردند٠
مسأله هویت تباری و زبانی در افغانستان کنونی و مبارزه قبیله گرایان در برابر زبان پارسی:
ازدهه اول سده ی هژدهم میلادی عشایر پشتون دربخشهای خراسان (قندهار) به قدرت رسیدند وزبان پارسی را به عنوان زبان رسمی لشکری وکشوری پذیرفتند. این امر تا دوران دودمان محمد نادرشاه (١٩٢٩م) پیوسته برهمین روال باقی ماند. درزیر به چند نمونه اشاره می کنیم:
بی تردید، یکی از بُرُوز مشکلات عمده سیاسی ـ اجتماعی ونفاق ملی، میان مردم ما در یک صد سال اخیر و بویژه ازدهه ٢٠ تا دهه ٨٠ قرن بیستم میلادی، مسأله ی چگونگی برخورد با هستی وگویش زبان رسمی پارسی، از سوی حاکمان تک تبار قدرت گرای شوونیست  وگروههای سیاسی وابسته و روشنفکران دنباله رو بی هویت بوده است. این قشر صاحب امتیازوانگل صفت واین پایگاه فرهنگی، همان نخبه گان وبرگزیدگان مستعمراتی انگلیس می باشند، که به عنوان قشر اجتماعی و درمتن جامعه ی استعماری در موقعیت ویژه یی قرار می گیرند و نقش آنها حفظ تسلط ایدولوژی استعماری انگلیس ها است ٠ 

تا پیش از حکومت امیر جبیب الله خان، زبان ملی پارسی در سطح کشور، به شکل کاملاً طبیعی، جا افتاده بود که، در برقراری ارتباط وتفاهم مشترک عمومی میان ملیت ها و قبایل و دگرلایه های مختلفۀ اجتماعی جامعه بکار می رفت٠آنها، زبان پارسی را، به عنوان زبان مادر وزبان رسمی وهمگانی یا زبان مشترک وزبان اصلی، زبان علم ومعرفت وزبان حوزۀ تمدنی فرهنگ شرق پذیرفته بودند، به این دلیل که قدرت وعظمت زبان پارسی مبتنی بر ادبیات نوشتاریی کهنسال و قدرتمند و تکامل یافته ای را، خود مشاهده میکردند٠ 

مگر با تأسف ودرد که نخستین گام شعور ی ـ ضد ملی برای ترویج اندیشه ی قوم برترواستقرار فرهنگ و حاکمیت قبیله(افغان) وخواست بازتاب آن فرهنگ در گویش محلی پشتو، از سال های ١٩١١ م. ببعد دررویکرد های فکری محمود طرزی (خُسُرامان الله خان) وهم تباران او زیر عنوان (ناسیونالیسم ونوگرایی ) درلباس اسلام تجلی یافت٠وسرانجام، سنگِ تهداب این اندیشه ضد ملی در جرگه بزرگ (لویه جرگه) سال ١٩٢٣ م. بوسلۀ امیر امان الله خان گذاشته شد.*
امان الله خان "... اعلان کرد که میخواهد زبان پشتو را در کشور تعمیم نماید بعد انجمنی را بنام بحث پشتو (مرکه پشتو) برای انکشاف زبان مذکور تأسیس نمود،... " 

با وجود اینکه محمود طرزی بار ها در نوشته های خود اززبان فارسی واهمیت فراملتی آن بحث ها نموده وتأکید می کرد که زبان رسمی ودولتی ما زبان پارسی باشد، اما درواقعیت امر او ودوستانش از تریبون سراج الاخبار (١٩١١تا ١٩١٨م.) وازحنجره ی  قدرت حاکم، با درک ذهنی وآلودگیهای نفسانی اندیشه های تک تباری خویش را ظاهراً در چهرۀ آزادی خواهی و مدرنیته ودرباطن برای ترویج اصول حاکمیت سراسری پشتونها تقویه ورشد زبان پشتودرکشوری که سه حصه جمعیت آن به لحاظ نژادی افغان (پشتون) نبودند زیرکانه وریاکارانه واژه « افغان »را بر مبنای دین وجغرافیا تعریف کردند وتبلیغ نمودند٠ 

به فکربیمار و ذهنی او، پشتو یا  افغانی تبلور اصالت ملی و  ریشه ی کلیه زبانها  و زبان واقعی ملی دانسته می شد٠بدین ترتیب این زبان باید برای کلیه گــــــروه های قومی در افغانستان آمـــــوزش داده شود... [ آموزه هاوانگاره های ایلی وقبیله یی محمود طرزی درمورد تغییرکاربرد موقعیت اجتماعی گویش محلی پشتو که براستقلال آن تأکید می ورزیدند با شدت و حدت وتعصب بیشتر،] دردهه ١٩٣٠ م به اجرا گذاشته شد وبا جدیت تمامتر تا دهه ١٩۵٠ که پشتو زبان رسمی وملی افغانستان گردید، ادامه یافت." 

حکومت های دست نشانده ی انگلیس با ذهنیت قبیلوی و تفکر فاشیستی هویت تاجیکی مارا مسخ کردند و گفتند هرکس از افغانستان است افغان است، در شناسنامه ی ما نوشتند افغان، و سپس  زبان پارسی را تضیعف نمودند وجایش زبان پشتو را زبان ملی و رسمی کشور قرار دادند، زبانی که تا چند سال پیش رسم الخط نداشت، آثارعلمی  و ادبی وغنای فرهنگی  نداشت، چنانچه یک نفر زبان شناس فرانسوی بنام پروفیسور ( بنوونیس) که مهمان آرشیف ملی و انجمن تاریخ بود، در مورد زبان پشتو نوشت که: زبان پشتو یکی از زبانهای مرده جهان و در حالت نابودی است که بیشتر از ٦٠ سال بقا ندارد٠ این نظر بنوونیس حکومت های فاشیستی قبایلی را پریشان حال ساخت و ناشیانه درپی نابودی زبان پارسی برآمدند٠
متوحش تر ازین، زمانیکه محمد نادر خان در سال ١٩٢٩ م.همرا با برادرانش در کابل قدرت را به کمک ملیشه های مسلح ساخت هند برتانوی، غضب نمودند٠ از آغاز حاکمیتش بدون عزت نفس وحرمت گذاری به مردم آزادیخواه میهن ما، به زبان توپ وتفنگ، کارد وبرچه وقین وفانه صحبت کردند٠
"... تعمیم زبان پشتو وطرد سایر زبان ها را... بعنوان سیاست فرهنگی در محل تطبیق گذاشتند. قدم اول دراین راه توسط فرمانی برداشته شد که درشمارۀ ٣مارچ ١٩٣٧راجع بزبان پشتودر جریده ی اصلاح نشر شد... بلافاصله کورس های تدریس پشتودرتمام دوایر کشور تأسیس گردید... دستور داده شد که تدریس درسراسر کشور اززبان پارسی به زبان پشتو تحویل شود... که دراثر آن معارف افغانستان برای ده ها سال به عقب افتاد وجوانان غیر پشتون از دست یابی به گنجینه ی  ادب پارسی که رکن عمده ی  فرهنگ شان بود بطور قهری محروم ساخته شدند... " 

اما درفصل سوم  قانون اساسی مذکور زیر عنوان  حقوق ووظایف اساسی مردم  در مورد زبان های افغانستان، سیاست تبعیض آلود ونفاق برانگیزی اتخاذ گردید بنحوی که از جمله زبانهای افغانستان زبان پشتو به عنوان یگانه زبان ملی کشور معرفی شده ودولت افغانستان تنها موظف به  انکشاف وتقویۀ زبان ملی پشتو  گردید. دراین زمینه به قانون اساسی ظاهرشاه توجه کنید:
واضح است که روشنفکران قبیله گرا برای تئوریزه و عملی کردن سیاستهای خود به اندیشه های ایلی پرستی (زبان پشتو، قوم افغان، ابداع اسطوره های تباری) احتیاج داشتند و نیز مرکزگرایی را با بخت و اقبال خود همگون میدیدند. همکاری و قرابت این دو اندیشه بدوی تا امروز آنقدر ادامه یافته است که دیگر بتوان اندیشه ی  نژادپرستی شونیسم افغان  را با مرکزگرایی حاکمیت سیاسی درافغانستان مترادف دانست. 

در فرجام  باید گفت : فرهنگی که بوسیل ی زبان پارسی بازتاب می یابد حقا که وابستگی به کدام نژاد خاص ندارد. مردمان سرزمین باستانی و خراسانی ما اعم از: ازبک ها، هزاره ها، بلوچ ها، عرب ها، پشتون ها، تاجک ها، هندو ها وسایر گروه های خرد و کوچک اجتماعی در فرآیند وسیر زمانی طولانی تاریخ به زبان پارسی سخن گفته اند، وبرای رشد وتکامل آن کوشیده اندوبزرگترین فرهنگ حوزه ی  تمدنی شرق را به میراث گذاشته اند٠شایسته است که هرشهروند کشور بتنهایی، خود را صاحب اصلی آن بداند وخود را پارسی گو ازدیگران بنامد٠

afg بازدید : 423 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)
 
فوتبال دختران افغانستان در مرحله گروهی در مسابقه اول خودش مقابل مالدیو با نتجه 1 بر 1 مساوی شد . افغانستان در بازی دومش خوش درخشید و تیم پاکستان را با نتجه 4 بر صفر در هم کوبید افغانستان در بازی سومی آخرین بازی در مرحله گروهی مقابل نپال قرار گرفت و از این تیم شکست سختی را متحمل شد و نتجه را با حساب 7 بر 1 به نپال واگذار کرد تنها یگ بازی از مرحله گروهی میان پاکستان و مالدیو باقی مانده بود با وجود اینکه افغانستان گل کمتر نسبت به مالدو در این مسابقات دریافت کرده بود شانس بیشتر حضور در مرحله نیمه نهایی را نسبت به مالدیو داشت با وجود این افغانستان در انتظار ختم بازی مالدیو با پاکستان بود تا چه نتجه از این بازی بدست می آید در ختم بازی پاکستان و مالدیو این پاکستان بود که مالدیو را درهم کوبید و با 3 گل مقابل مالدیو پیروز شد تیم فوتبال دختران افغانستان که برای تشویق تیم پاکستان به ورزشگاه حضور یافته بود بعد از ختم این بازی بسیار خوشحال شدند از سعود به مرحله نیمه نهایی . تعدادی از بازیکنان افغانستان را دخترانی تشکیل میدهد که در اروپا بازی میکند و در خارج از افغانستان ساکن هستند اگر هماهنگی بیشتر میان این بازیکنان باشد بیشک میتواند بازی خوبی را زا خود به نمایش بگذارد . بهر حال باید منتظر بازی افغانستان در نیمه نهایی مقابل تیم قدرتمند هندوستان باشیم این بازی در 14 سپتمبر برگزار خواهد شد
تیم ملی فوتبال دختران افغانستان در مسابقات قهرمانی جنوب آسیا در مرحله گروهی با یگ مساوی یگ برد و یگ شکست توانست با تفاضل گل بیشتر نسبت به سایر رقیبانش در مرحله گروهی به عنوان تیم دوم همراه نپال تیم اول گروه ب به مرحله نیمه نهایی سعود کرد افغانستان باید 14 سپتمبر روز جمعه ساعت 7:30 صبح  با تیم اول گروپ الف یعنی هندوستان برود و نپال به عنوان تیم اول گروه ب باید مقابل سریلانکا تیم دوم گروه الف مسابقه دهد . در این دوره از رقابت ها 8 تیم در دو گروه چهار تیمی در مرکز کشور سریلانکا در حال برگزاری هست 
یگ بار دیگر راه یابی تیم فوتبال بانوان افغانستان را به مرحله نیمه نهایی فوتبال دختران قهرمانی جنوب آسیا در سریلانکا تبریگ میگویم
afg بازدید : 397 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)

مزار شريف يا بارگاه منسوب به امام علي (ع) (اين مقاله كه خدمت شما دوستداران تاريخ كشور افغانستان تقديم مي‌شود نگاشته‌اي است از يك نويسنده‌ي ايراني به نام سلطان حسين تابنده كه در اواخر دهه‌ي چهل خورشيدي به مزار شريف سفري داشته است و حاصل سفر و مطالعات خود را طي يك گزارش در اردي‌بهشت ماه سال 1339خورشيدي در شماره‌ي نخست از دوره‌ي چهارم نشريه‌ي "مجموعه‌ي حكمت" كه در شهر قم نشر مي‌يافته، منتشر كرده است. اين مقاله از آنجايي كه قريب به نيم قرن پيش تدوين شده و منابع مورد استفاده آن اكنون نادر و ناياب شده است، نوشته اي ارزشمند و درخور توجه است. نكته ديگر اينكه نگارنده‌ي آن كوشيده است در حد امكان امانتداري در گزارش را رعايت كند. با توجه به آنچه بيان گرديد و برخي ملاحظات ديگر، اين مقاله انتخاب و بازنويسي شد و به جهت رعايت امانت بدون كم و كاست منتشر گرديد. در پايان اين مقدمه از آقاي محمد علي متقي كه در دست‌يابي من به اين مقاله نهايت همكاري را نمودند تشكر و قدرداني مي‌نمايم.). مزار شريف يكي از شهرهاي معروف و متبرك "افغانستان" و بسيار مورد علاقه افغانها مي‌باشد و امروز مركز يكي از استانهاي شمالي افغانستان و جمعيت آن حدود پنجاه هزار نفر است. طول آن 67 درجه و 9 دقيقه و عرض آن 36 درجه و 44 دقيقه و انحراف قبله از جنوب به مغرب 64 درجه و 41 دقيقه و 14 ثانيه و ارتفاع آن از سطح دريا در حدود ششصد متر است. نام اصلي آن خواجه خيران كه قريه‌اي از توابع بلخ بوده و بعداً به نام مزار شريف معروف شده و وجه تسميه بدين نام آن است كه اهالي افغانستان معتقدند كه جسد مطهر حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) در آنجا مدفون است و شرح آن به طوري كه در كتاب تاريخ مزار شريف تاليف حافظ نور محمد چاپ كابل سال 1325 به استناد چند كتاب تاريخي ذكر شده به طور اجمال و اختصار آن است كه چون ابومسلم مروزي خراساني در رمضان سال 129 به طرفداري خاندان نبوت از قريه سفيدج مرو، قيام نموده و با عمال بني‌اميه جنگيد مرتب در پيشرفت بود و چون بني‌اميه نزديك به شكست شدند او شرحي خدمت حضرت صادق عرض كرد كه اگر امام به مسند خلافت راغب باشند اين كمترين سپهسالاري وخدمتگزاري به تقديم خواهم رسانيد. حضرت در جواب ابومسلم مرقوم فرمودند كه از ما هركس خروج كرده به درجه شهادت رسيده بنابر اين ما را به حكومت و خلافت رغبتي نيست و به قاصد فرمودند به ابومسلم بگو اگر مي‌خواهد در اين خاندان خدمت شايسته‌اي به‌جا آورد جسد مبارك جد بزرگوارم را كه در صندوقي در نجف اشرف مدفون است به بلخ انتقال دهد تا بعد از آنكه فتنه بني‌اميه فرونشيند و دولت آنها منقرض شود به مدينه‌ي مطهره برده شود و مقصود حضرت اين بود كه اگر جنگ طول بكشد و بعض بلاد دست به دست بگردد جسد مطهر از دستبرد بني‌اميه محفوظ باشد و درجاي دور امني گزارده شود. چون اين دستور به ابومسلم رسيد به عياران كارآزموده‌ي خود دستور داد كه به اين امر مباردت ورزند و آنها آن صندوق را پنهاني از نجف برداشته با شتر به مرو شاه‌جهان بردند و در محلي موسوم به كوه نور گذاشته و از آنجا بكلف آورده و بعداً وارد بلخ كردند و در قريه خواجه خيران كه در مشرق بلخ و دوزاده ميلي آن(سه فرسخي) واقع است مخفيانه مدفون ساختند ولوحي نيز بر روي آن گذاشتند ولي بعدها به واسطه اشتغال ابومسلم به جمگ و قلع و قمع بني‌اميه و تمشيت امور خلافتي در اول دولت بني‌عباس و قتل نابه‌هنگام او موضوع انتقال جسد مطهر يا اظهارواعلان موضوع دفن در بلخ ميسر نشد ومدفن مطهر پنهان بود و چون در زمان هارون الرشيد طبق گفته پير معمر كه به هارون اظهار داشت معلوم شد كه جسد مطهر حضرت در نجف مدفون بوده هارون بارگاهي در آنجا ساخت ومردم متوجه بدانجا گرديدند از اين رو نام بلخ ظهوري نيافت و آن واقعه فراموش شد تا آنكه در زمان سلطان سنجر بن ملكشاه سلجوقي كه از 511 تا 522 سلطنت كرد در سال 530 در دفتر معاملات ابومسلم مطالبي در اين باب يافت شد از جمله موضوع عريضه‌اي كه در اين باب خدمت حضرت صادق(ع) عرض شده و جواب آن حضرت بدست آمد و انتقال جسد و دفن در قريه خواجه خيران مفهوم گرديد؛ از طرفي چهارصد نفر از سادات واكابر بلخ در يك شب حضرت را در نزديكي قريه خيران خواب ديده كه بالاي صفه آن ايستاده بود و مي‌فرمود سالهاست ما در اينجا مي‌باشيم و كسي اطلاع ندارد، بايد به سلطان اطلاع دهيد كه قبر مارا ظاهر سازد تا مردم به زيارت ما بيايند. پس از پيدايش دفتر ابومسلم و كشف خواب اكابر، سلطان سنجر از مرو پايتخت خود به امير قماج- والي بلخ- دستور داد كه موضوع را تحقيق و كنجكاوي كند و او با وجود مخالفت بعض علماي بلخ و انكار وجود جسد در آنجا به قريه خيران آمده و در روي پشته‌اي كه به نام تل علي معروف بود شروع به حفاري كردند. پس از اندكي حفاري به گنبد كوچكي با دريچه فولادين با قفل نقره برخوردند و خيلي شادمان شدند و با جمعيت علما آن را باز كردند و داخل حجره شدند. صندوقي فولادين ديدند كه روي آن قرآني به خط كوفي روي پوست آهو با شمشيري بزرگ و سنگي ديدند كه روي سنگ نوشته بود: ((هذا قبر ولي الله علي اسدالله)). بعداً صندوق را باز كردند، جسد مطهر را ديدند تر و تازه و حتي ناخنها ومويها كاملاً صحيح و آثار زخم نيز بر پيشاني مقدس ظاهر بود. بعضي كه آن را مشاهده و زيارت نمودند از هوش رفتند. مردم از اين قضيه مهم غريو و فرياد تكبير و شادي بلند نمودند و نذرها و نيازها تقديم كردند و چون خبر به سلطان سنجر رسيد او نيز براي عتبه بوسي حركت كرد و پنجاه هزار دينار زر سرخ تقديم انجا و خادمان آن نمود و خواست صندوق را با خود به مرو ببرد و در آنجا دفن كند و بارگاهي بسازد ولي علما و همه مردم جداً مانع شده و تقاضا كردند در همانجا بماند و او از تصميم خود منصرف شد و ساختمان كوچك خشتي در آنجا نموده تصميم داشت بارگاه بسيار مجللي بريا ان بسازد ولي به واسطه گرفتاري به جنگ و اسارت در دست غزان و كدورت زياد بعد از آن توفيق ساختمان آن نيافت و در سال 552 درگذشت. در زمان چنگيز خان كه در همه شهرهاي ايران قتل و غارت زيادي شد و به اماكن متبركه توهينها وارد آوردند و هتك حرمت نمودند و مردم بلخ را هم قتل عام نمودند بعضي از اهالي آنجا براي اينكه توهيني به روضه متبركه وارد نشود ساختمان سنجر را خراب نموده و آثار و علائم را از بين بردند و آنجا را به نام سابق خود تل علي ياد مي‌كردند و به اين ترتيب مجدداً نام آن محو شد و شهر بلخ هم بعداً روي آبادي نديد؛ تا آنكه در سال 885 طبق آنچه در حبيب السير و روضة الصفا نيز نوشته شده در زمان سلطنت سلطان حسين بايقرا كه امير بايقرا برادرش حكومت بلخ را داشت شمس الدين محمد از احفاد بايزيد بسطامي از كتابخانه ملتان هند تاريخي بدست آورد كه در زمان سلطان سنجر نوشته شده و قضيه مدفن حضرت را نيز شرح داده بود. شمس الدين محمد آن را به ميرزا بايقرا ارائه داد و او اعيان را جمع نموده و با حضور آنها شروع به كاوش كردند تا آنكه در همان تل آثار را ديدند و بعداً سنگ قبر ظاهر شد كه نوشته بود: ((هذا قبر اسد الله الغالب اخ رسول الله علي ولي الله)) و فرياد و غريو شادي مردم بلند شد و ميرزا بايقرا خدمت سلطان حسين پيكي فرستاد. سلطان نيز وزير خود امير عليشير را براي تحقيق فرستاد واو پس از زيارت آنجا مكان و مراجعت به هرات موضوع را تاييد نمود و سلطان حسين به زيارت آنجا حركت كرد و در آنجا غلطان غلطان و با گريه و زاري براي زيارت آمد و اشعاري كه گفته بود خواند كه آخر آن اين است: بر درت آمد گداي بينوا سلطان حسين رحم كن بر حال اين مشتاق اي شاه كرام و مرض قولنج او رفع شد بعداً خواست صندوق را به هرات نقل دهد ولي استخاره موافقت نكرد و علما هم نقل آن را توهين و هتك حرمت دانسته اجازه ندادند و سلطان حسين شروع به ساختن گنبد و بارگاهي در آنجا نمود و ابتداي وضع ساختمان فعلي توسط او انجام شد. و براي آباداني آنجا ساختمانهايي كرد و بازاري ايجاد نمود و صد خانوار از اعيان هرات را بدانجا فرستاد و نهري از رودخانه‌ي بلخ جدا نموده بدانجا آورده كه نهر شاهي موسوم گرديد و آن را وقف بر روضه‌ي متبركه نمود و توليت و نقابت را به سيد تاج الدين اندخوئي واگذار كرد و نهر خضر آباد هم كه سلطان سنجر وقف نموده بود و بعداً از بين رفته بود مجدداً حفر كرده و آب آورد ومردم از اطراف بدانجا روي آورده و ساختمانهاي زيادي نمودند و شهر بزرگي شد و به مزار شريف مشهور گرديد. بعداً نيز سلاطين تعميراتي نموده و موقوفاتي كردند از جمله عبدالمؤمن خان بن عبدالله خان ازبك يازدهمين امير شيباني گنبدي ساخت و ولي محمد خان بن جاني خان دومين امير سلسله جاني كه از 1014 تا 1017 سلطنت نمود تزييناتي در ساختمانها و داخل روضه نمود و باغهايي ساخت و در زمان محمد مقيم خان بن سبحانقلي خان - حاكم بلخ- زلزله رخ داد و گنبد از هم پاشيد و او مجدداً به وضع فعلي درست كرد. كاشي كاري ان نيز از سال 1287 در زمان حكومت امير علم خان توسط استاد سميع سمرقندي شروع شد و امير علم خان به طوري كه جد امجد مرحوم حاج ملا علي در سلطنة الحسين (جلد اول: ذكر شهادت امير المؤمنين علي عليه السلام ) مي‌نويسند شيعه بوده و تاريخ آن را نيز نوشته و ماده تاريخ در شعر آخر است و آن اين است: علم غلام علي هست مبداء تاريخ ولي بكش (دل) از او زآنكه دل به جانان داد كلمه علم غلام علي 1321 مي‌باشد ودل كه 34 است بايد از آن كسر شود مطابق 1287 مي‌شود. چند ماده تاريخ ديگر نيز در اطراف نوشته شده است و امير عبدالرحمن خان نيز تعميراتي در آن نمود و با خود نذر كرده بود كه اگر سلطنت به او برسد نشان سلطنتي و رسمي خود را شكل مسجد و روضه متبركه انتخاب كند و بعداً نيز كه به زيارت رفت زيارتنامه مفصلي خواند و دستور داد همان را روي دو تخته مس كندند و جلو درب ورودي نصبنمودند كه اكنون نيز در آنجا موجود است. اعليحضرت محمد ظاهرشاه پادشاه فعلي افغانستان نيز در سال 1319 تعميرات و تزييناتي در ايوان ورودي و ساير قسمتها انجام دادند و به طور كلي همه سلاطين و امراي افغان تاكنون و همه مردم افغان نسبت بدان مكان ابراز علاقه كاملي مي‌كنند. چنانكه جد امجد مرحوم حاج ملا علي پس از مسافرت سياحت هفت ساله خود كه مدتي هم در آنجا به سر برده بودند نقل نموده بودند كه زنهاي تركمن از اطراف اطفال مريض خود را بر پشت گرفته و براي زيارت و طواف مي‌آمدند و مي‌گفتند: ((سخي شاه مردان اوقليم شفا وردي)) يعني اي سخي شاه مردان! فرزند مرا شفا ده! و اتفاقاً شفا هم داده مي‌شد! نظري در اين باب و اختلاف در مدفن مولا علي عليه السلام ولي اين قول خيلي بعيد به نظر مي‌رسد زيرا امام امر به نبش هيچ قبري مخصوصاً قبر جد بزرگوارش علي (ع) نمي‌فرمايد و به اضافه قبر حضرت در آن زمان به كلي مخفي و جز امام و نزديكان و خواص خاندان عصمت كسي از آن اطلاع كاملي نداشت و ظهور قبر بنابه قولي در زمان حضرت صادق (ع) شد كه منصور دوانيقي خدمت حضرت عرض كرد كه ابومسلم مروزي مي‌خواست از شما درباره‌ي مدفن علي (ع) سؤال كند و حضرت در جواب منصور محل آن را اظهار فرمود. و به قولي در زمان حضرت كاظم ظاهر شد كه هارون روزي به شكار رفت و چند آهو را تعاقب نمود و آنها در غري كه نجف كنوني است به تپه‌اي پناه بردند و بازها و سگهاي شكاري هم نزديك انها نرفتند. هارون سبب را پرسيد. بعضي گفتند از پدران ما رسيده كه جسد علي (ع) در اين حدود مدفون است. هارون از حضرت كاظم (ع) سؤال نمود. تصدويق فرمود و حتي بعضي مي‌نويسند كه چون هارون از آنها شنيد امر كرد كه روي تپه را حفر كردند و جسد حضرت را زخم خورده ديد و قدم مباركش را بوسيد و در احترام آنجا كوشيد و ساختماني نمود ومرتب به زيارت مي‌رفت و از قول اول هم معلوم مي‌شود كه ظهور قبر در زمان منصور بوده نه قبل از بني عباس و در آن موقع بني اميه منقرضشده بودند وخطر نبش قبر در بين نبود. و به اضافه انتخاب بلخ كه به مدينه منوره بسيار دور است با قصد اينكه مجدد جسد را به مدينه برگردانند بعيد به نظر مي‌رسد. اقوال ديگري هم در اين باب ذكر شده چنانكه جد امجد در سلطنة الحسين مي‌نويسند كه بعضي گمان كردند كه در دارالاماره كوفه دفن شده وبعضي از عامه گفتند كه جنازه را در تابوتي با شتر به طرف مدينه حمل كردند كه در انجا دفن كنند ولي شبي شتر در راه گم شد و كسي بر او دست نيافت و رافضيان گفتند كه در پس ابرها پنهان شد وبعضي ذكر كردند كه حضرت را در صندوقي نهاده و بر شتر سوار كردند وشتر را رها نمودند و او به بلاد طي رفت. مردم كه آن را ديدند گمان مالي به صندوق بردند وآن را دفن نمودند كه اگر صاحبش پيدا شود به او مسترد دارند وشتر را نحر كردند و خوردند واين قول را بني اميه معتقد بوده و آن را شهرت دادند كه وليد در اين باب گفته: فان يك قد ضل البعير بحمله فما كان مهديا ولا كان هاديا و نيز در سلطنة الحسين ذكر كنند كه در تازگي مزاري براي آن حضرت در چهارجوي بخارا بعض عامه مي‌‌ساختند و بيست سال است كه پيدا شده و چند سال قبل مشغول عمارت صحن بودند و در هند نيز مزار آن حضرت هست وبعضي هم مزار بابانانك را از آ حضرت دانند. و در كتاب تاريخ مزار شريف در ذكر تصميم امير قماج براي پيدا كردن قبر در خواجه خيران مي‌نويسد كه امام عبدالله از فقهاي مسلم بلخ در اين مسئله مخالفت كرده وگفته بود كه: ((آوردن جسد حضرت شاه مردان با اين همه راه دور، از امكان بعيد بوده و چنانكه مشهور است قبر حضرت شاه در كوفه يا در آمل يا در كرخ بغداد يا در نجف يا در عدن خواهد بود.)). و در پاورقي آن مي‌نويسد:((غير از اين مقامات در بعضي مواضع ديگر هم به نام حضرت شاه آثار و عمارات موجود است و مسلمين از اعتقاد راسخي كه به جناب شاه ولايت دارند آن مقامات را به اسم قدمگاه شاه مردان يا زيارت سخي و غيره احترام مي‌كنند. از آن جمله يك موضع در شمال مغرب شهر حاليه كابل نيز موجود و موسوم به زيارت شاه مردان است)) و بعداً مي‌نويسد: ولي اين مقامات در حقيقت مربوط به شاه مردان نيست بلكه خرقه حضرت رسول (ص) را هنگام عبور از كابل در سال 1182 توسط شاه بابا در آنجا گذاشته بودند و بعداً شرح آن را در آنجا ذكر مي‌‌كند. ولي عقيده شيعه متفقاً و محققين علماي اهل سنت بر اين است كه جسد مطهر حضرت در نجف اشرف مدفون و به هيچ‌ وجه هم نقل نشده و اكنون هم محترم و مطاف دوستان آن شاه مردان و پيشواي انس و جان مي‌باشد و كعبه‌ي آمال عاشقان صاحب ولايت همان خاك پاك است. البته هر محلي كه به نام آن بزرگواران باشد محترم و مقدس است چون انتساب به آن نامهاي پاك دارد. بر زميني كه نشان كف پاي توبود سالها سجده‌ي صاحب نظران خواهد بود و روضه‌ي متبركه مزار شريف نيز هرچند به عقيده ما صحت ندارد وجسد حضرت بدانجا نقل نشده ولي از نظر آنكه به نام آن حضرت مي‌باشد و مورد توجه و احترام نفوس بسياري از مردم ووسيله توسل آنها به آن حضرت است محترم است چون توجه و احترام در واقع براي شخصي است كه مكان بدو انتساب دارد و احترام مكان بالتبع است. از اين رو ما هم به زيارت آنجا علاقه كامل داشتيم و با نهايت اشتياق به زيارت رفته و به نام صاحب ولايت در آنجا زيارت كرديم. بارگاه آنجا از كاشي ساخته شده و در وسط صحن وسيعي قرار دارد كه چهار درب بزرگ دارد كه همه آنها از كاشي است و صحن هم داراي چهار درب است در چهار طرف و مقابل يكديگر كه هركدام رو به خياباني باز مي‌شود. داخل روضه متبركه نيز با ايوان آن نقاشي خوبي دارد كه به امر محمد ظاهرشاه انجام شده ودر جلوي درب ورودي رواق وسيع مسقفي است كه براي مسجد بناشده و اقامت جماعت در آن محل مي‌شود. ضريح هم خيلي بزرگ و طويل است و همه مردم با نهايت خضوع و خشوع براي زيارت بدانجا مي‌‌آيند ودر قسمت قبله‌ي ضريح قرآنهاي زيادي براي قاريان گذاشته شده است ومعمول روضه متبركه اين است كه اول مغرب پس از اداي نماز مغرب درها را مي‌بندند و صبح باز مي‌كنند و تمام شب بسته است. در يك قسمت صحن هم مشغول به ساختن مسجد بزرگي بودند كه گنجايش جمعيت زيادي را داشت. هیئت رزمندگان اسلام



در بلخ در حدود 58 اثر تاریخی موجود است که متاسفانه اکثر آن در حال فروپاشی می باشند. که هر کدام در سطح بین المللی دارای شهرت خاصی می باشند. تعدادی از این بناها به شرح زیر می باشد.



مسجد نه گنبد ( حج پیاده )
مسجد نه گنبد یا حج پیاده که درقریه (( ده رازی )) مربوط ولسوالی بلخ موقیعت دارد در نخست معبد بودایان بود و بعد از فتح اسلام ازسوی فاتحین عرب این معبد به مسجد مسلمانان مبدل گردید.
وضعیت کنونی این مسجد ازلحاظ ایستادگی ستون ها وسقف نهایت درخطربوده وممکن آفات طبیعی بتواند با گذشت محدود زمان کلاً این مسجد را تخریب کند .
این اولین مسجد اسلام درسطح منطقه می باشد که نخست مربوط خاندان برمکی ها بود وبعدازاینکه اسلام درخراسان دین مردم قبول شد
گنبد های این مسجد کاملا از بین رفته و تنها ستون های ریخته وشکسته ان باقی مانده است .

 


آتشکده ء نوبهاربلخ:
آتشکده ء نوبهارو نواسنگارامه دو ابده ازجمله پنجاه وهشت ابده دربلخ بشمارمیروند که در400 متری دیوارهای بلخ قرارداشته و فعلا تمام قسمت های این دوابده از بین رفته و به توده خاک تبدیل شده اند .
دقیقا این دو محل اتشکده های زردشتیان و محل عبادت بودایی ها بودکه درزمان کنشکا ، پادشاه کوشانی ها درقرن اول میلادی بنا یافته بود.
نو بهار یا نو بهارا که در شاهنامه فردوسی از آن زیاد یاد گردیده نه تنها در سرزمین کنونی ما ازشهرت خوب برخوردار است بلکه درکشورهای چون ایران، چین، هند و نپال نیز مردم با نام این آتشکده ها آشنا هستند.
آتشکده نو بهار بلخ هر روز در حال تخریب شدن است و از آن چیزی باقی نمانده ، مردم قسمت های زیاد آن را به زمین زراعتی تبدیل کرده اند و حتی خشت های آن را سرقت کرده اند.

بالاحصاربلخ :
بالا حصار بلخ محل دیگری از داشته های تاریخی شمال بحساب میرود که درشمال شرقی بلخ موقیعت دارد .
درمورد ارزشمندی این احصار گفته می شود که به یک روایت اسکندرمقدونی درقرن سوم پیش ازمیلاد دربلخ این حصار را بنا نهاد وگروهی ازمردم این قلعه را قلعه هندوان مینامیدند .
بالا حصار بلخ محل بود که یک زمان از فراز برج های بلند آن پرچم های ام البلاد در هوا اهتزاز داشت ، ولی حالا این قلعه به یک تپه خاکی مبدل شده که هیچ فکرنمیکنی یک وقت بالا حصار بوده است .
جالب اینجاست که امروز مردم در اطراف بالاحصار بلخ دست به اعمار خود سرانه خانه زده و صدها نمره زمین به شکل نقشه ، اما بصورت غیر قانونی در اختیار آنها قرار داده شده است .


منارجنبان زادیان
منارجنبان زادیان قدیمی ترین منار در افغانستان قلمدادمیشود که درچهل کیلومتری شرق بلخ موقیعت دارد .
این مناردرزمان سلجوقی ها توسط محمد بن علی به خاطرحفاظت و راهنمایی کاروان ها ی که از طرف شب به سوی دریای آمو در حرکت بودند بنا شده بودو از طرف شب در بالای این منار مشعل یا آتش افروخته میشد .
در حال حاضر قسمت های بالایی این منار کلا تخریب شده و اگر توجه جدی روی قسمت های پایینی این منارصورت نگیرد یقینا که ساحات دیگر منار نیز بزودی و سادگی از بین خواهد رفت .
در آغاز فتوحات اسلام در بلخ مسلمانان از قسمت بالایی این منار بخاطر بلند شدن صدای اذان محمدی استفاده میکردند.


مسجد خواجه پارسا :
مسجد خواجه پارسا در وسط شهربلخ قرارداشته و درسال 865 قمری بنا شده است .
فعلا پنجاه درصد از تزیینات روی کار این مسجد تخریب شده و مردم بیشترین قسمت های کاشی کاری روی کار این مسجد را سرقت نموده اند .
درصورتیکه ازسوی مقامات حکومت توجه فوری درحصه ترمیم حصص باقی مانده این مسجد صورت نگیرد بزودی نقاط دیگر این مسجد نیز از میان میرود .
همین حالا داشته های محوطه مسجد همراه با سر دروازه مسجد که شامل چندین حجره و طاقچه میگردد بطور قابل ملاحظه تخریب شده است .
در تهداب این مسجد زیرزمینی های بزرگ وجود دارد که عبور و مرور وسایط سنگین موتری برای آن لرزه ایجاد نموده و ساختمان مسجد را به خطرحتمی مواجه ساخته است؛ چرا که از کنار این مسجد سرک گذشته و روزانه ده ها موتر روی این جاده رفت و آمد دارد.


مدرسه سبحان قلی خان :
مدرسه سبحان قلی خان در نزدیکی مسجد پارسا یعنی در صد متری آن قراردارد.
این ابده درقرن هجدهم زمانیکه حاکم بلخ سبحان قلی خان بود اعمارگردید. معماری که در این ابده بکار رفته مربوط دوره تیموری بوده و در اوایل دارای یکصد و پنجاه حجره بود؛ درحالیکه امروز اندک از این حجره ها ثابت باقی مانده است.
درشروع بناء مدرسه سبحان قلی خان سالانه حدود یکهزار طالب آموزش دینی میدید و از شهرت بلند در منطقه برخورداربود.
فعلا این ابده جز مخروبه بیش نیست و کلا با خاک و گل یکجا است همینگونه تشخیص داده نمیشود که یک زمان اینجا اعمارت بوده باشد .


زیارت خواجه اکاشا :
خواجه اکاشا زیارتی است که در 2 كیلو متری شرق ولسوالی بلخ واقع شده و اطراف آن را درختان پر از برگ پوشش داده است .
معمولاً خانواده هایی که درنزدیکی این زیارت قراردارند روزها ی رخصتی تابستان را زیر سایه این درختان سپری میکنند و امروز بیشتر این زیارت به میله جای و محل خوش گذرانی وساعت تیری خانواده ها تبدیل شده است.
در کنار این زیارت مسجد از گذشته ها به میراث مانده بود که نام را (( مسجد امام باباجی )) میخوانند.
زیارت اکاشا از اثر زلزله ای که درسال ١٣٥٢ در بلخ اتفاق افتاد زیاد صدمه دید و دو گنبد و بنای الحاقی آن از هم فرو ریخت.
امروز از آن داشته ها هیچ چیزی باقی نیست و نود درصد مردم بلخ حکومت را مقصرتخریب و ویرانی این آبدات خواندند.
بی توجهی درقسمت آبدات تاریخی بلخ کدام حرف نونیست ، البته دولت ها ی پیشین درافغانستان نیز کمترین توجه را نسبت به این آبدات نداشتند.
از جمع چهل آبده ای که نزد حکومت ثبت و راجستر است فقط پنج آن را درسال ١٣٨٥ قسما ً مورد ترمیم قراردهند که روضه ء حضرت علی کرم الله وجهه ،زیارت خواجه کاشا ، رواق نقارخانه ، برج عیاران و مسجد تخته پل شامل این ترمیم کاری قرارداشت .
درحالیکه ترمیم چهل ساختمان تاریخی در بلخ ایجاب ملیون ها دالر را میکند؛ اما ریاست اطلاعات و فرهنگ بلخ درترمیم پنج آبده فقط شش ملیون افغانی به مصرف رسانید که این پول قطعاً نمیتواند پاسخگوی نیازمندی این اداره باشد .
هرگاه در بودجه انکشافی سالانه دولت تخصیص قابل ملاحظۀ برای ترمیم آبدات تاریخی در نظر گرفته شود هیچگآه ساختمان های تاریخی این چنین ویران نمیشوند .
با این حال تا زمانیکه در سیاست فرهنگی دولت تغییرات وارد نشود و این تغییرات متضمن کلی ترمیم و حفظ آثار باستانی کشور نباشد ممکن نیست که یک ریاست فرهنگی محلی در نبود امکانات مالی بتواند مسوولیت حفظ چهل آبده را در یک محل مشخص بگیرد.



afg بازدید : 358 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)
 
رحیم یوسفی با اذعان این مطلب که تشویق و حمایت های مسئولین ورزش افغانستان، موجب افزایش انگیزه و افزایش سطح ارتقاء و پیشرفت این ورزشکاران خواهد شد، تصریح نمود: جودو کاران مهاجر مقیم ایران تا کنون هیچ گونه پولی را به عنوان در آمد و دستمزد دریافت ننموده اند و هیچ گونه پشتیبانی مالی را نداشته و تا کنون نیز هزینه های احتمالی را در این رشته خودشان متقبل شده اند.

وی در تکمیل مطلب فوق افزود: ما در حال حاضر برای ورود به لیگ برتر ایران دو میلیون تومان و برای ورود به جام حذفی آن 500هزارتومان نیاز داریم.

وی در خاتمه از کمیته المپیک و تجار کشورمان خواست تا در زمینه حل مشکل مالی این تیم را یاری رسانند تا این جودوکاران بتوانند در آینده ای نزدیک برای افغانستان عزیز افتخار کسب کنند.

گفتنی است که سوم  عقرب(آبان) سال روان لیگ برتر جودوی ایران آغاز می شود.

اسامی چند تن از جودوکاران مدال آوران مقیم جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل می باشد:

عبدالکریم اچکزای قهرمان چندین دوره مسابقه در ایران، عبدالواحد حسینی قهرمان آسیا، عبدالحمید بیک زاده قهرمان کشوری، اسداله تاجیک مقام سوم آسیا و حیدر تاجیک، علیرضا جعفری، سید رضا موسوی، شاه محمدرسولی، مسافر میرزایی، عبدالعظیم جعفری، محمدحسین جعفری، علی اسماعیلی، سیدعلی احسانی، ذبیح مرادی، عبداله جعفری، رحمان احمدی، باقر احمدی، یارمحمد تاجیک، سیدمهدی احسانی، سیدمصطفی حسینی، ناصر مرادی، داود میرزایی، مرتضی عیوق، علی راداخلاقی، محمد ابراهیمی، سیدجواد حسینی.


afg بازدید : 758 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (12)

وطن عشق تو افتخارم                       وطن در رهت جان نثارم

 وطن خاک پاکت بهشتم                       وطن گلخنت لاله زارم

 وطن عشق تو افتخارم                       وطن در رهت جان نثارم

 وطن عاشقم بر شکوهت                        به از گل بود سنگ و کوهت

 وطن هر کجایی که باشم                        تویی جان فضا ای دیارم

 وطن عشق تو افتخارم                        وطن در رهت جان نثارم

 وطن قلب من هستی من                          بود رگ رگم پر زخونت

 زتو همچو گل بشکفت دل                        اگر در خزان یا بهارم 

 وطن عشق تو افتخارم                         وطن در رهت جان نثارم

تعداد صفحات : 32

درباره ما
کابل تی کا برای هر افغان خبری آموزشی سرگرمی تفریحی دوستی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مردم افغانستان به ویژه جوانان در انتخابات ۲۰۱۴ شرکت می کنند زیرا این انتخابات تغییر مشروع را در کشور به رقم خواهد زد؟
    ارتباط با ما

    http://prance217.rozup.ir/Documents/1.png

    http://prance217.rozup.ir/Documents/2.png


    شما نیز نویسنده سایت ما باشید

    افغانستان





    آمار سایت
  • کل مطالب : 1271
  • کل نظرات : 91
  • افراد آنلاین : 160
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 378
  • آی پی دیروز : 118
  • بازدید امروز : 964
  • باردید دیروز : 358
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,283
  • بازدید ماه : 3,283
  • بازدید سال : 88,182
  • بازدید کلی : 941,468
  • من یک افغانی ام
    من یک افغانی ام
    وطنم در پی جنگ
    مردمم سر گردان
    دل من پر درد است
    قلمم سر گردان
    دل من غمگین است
    با دلم می جنگم
    غصه ها لبریزند
    عشق من جاویدان
    بر لب من خنده
    خنده ام از درد است
    درد هایم پنهان
    باز هم می خندم

    آری

    من یک افغانی ام
    روز ها در پی نان
    در پی کار حلال
    خسته از کشتن و مرگ
    در پی آرامش
    حرف گقتن بسیار
    تلخ و شیرین بسیار
    دل من خسته است
    راه رفتن بسیار . . .

    آری من یک افغانیم